زمینهها و شرایط ایجاد یک جبهه سوم بررسی شد
«جریان سوم»؛ عبور از اصلاحطلبان و اصولگرایان
گزارش
بزرگنمايي:
پیام ویژه-با توجه به اینکه ما در اسفندماه 98 انتخابات مهمی را پیشرو داریم اما
فضای سیاسی کشور همچنان در بیرمقی و به تعبیری خواب به سر میبرد.
جریانها و جناحهای سیاسی به بنبست رسیدهاند و تاکنون نخبگان سیاسی
نتوانستهاند برای این مشکل راهکاری ارائه کنند. رویکردهای مختلفی از سوی
فعالان سیاسی در هر دو جریان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا تا به حال مطرح
شده است اما همچنان نتوانستهاند آن نشاط سیاسی را به فضای کشور برگردانند.
با توجه به
عملکرد هر دو جریان سیاسی مسلط در کشور (اصلاحطلبان و اصولگرایان) و عدم
پاسخگویی مناسب به مطالبات بدنه اجتماعی خود به نظر میرسد دیگر مردم
تمایلی به هیچ کدام از آنها نداشته باشند و بارها نخبگان سیاسی دراینباره
هشدار دادهاند. با توجه به این مسائل در فضای سیاسی کشور، برخی از
نخبگان و تئوریپردازان از ایجاد یک جریان سوم سخن میگویند. آنها معتقدند
در چنین شرایطی فقط یک جریان و یا جبهه سوم میتواند نشاط سیاسی را دوباره
به کشور برگرداند. برخی از صاحبنظران و فعالان سیاسی معتقدند بعد از آنکه
در اعتراضات سال 96 مردم شعارهایی مبنی بر عبور از دو جریان سیاسی مسلط در
کشور با مضمون «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» دادند، بحث جریان سوم
مطرح شد.
حال سوال اینجا است که با توجه به اینکه یکی از مشکلات عمده در فضای سیاسی
کشور نبود تحزب است آیا جریان سوم قادر به حزبگرایی در فضای کشور خواهد
بود؟ این جریان سوم چه خصوصیاتی باید داشته باشد و اصلا فضای سیاسی کشور به
گونهای هست که یک جریان سوم بتواند در آن ظهور پیدا کند؟ مهدی آیتی،
نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی دراینباره به «ابتکار»
میگوید: قبل از همه چیز باید یک نگاه به فعالیت حزبی در تاریخچه سیاسی
ایران داشته باشیم.
جریانهای سیاسی در کشور نقش احزاب را بازی کردهاند
وی
میافزاید: ما از مشروطه تا به حال حزب به معنای واقعی نداشتهایم. اگر هم
بودند عمر بسیار کوتاهی داشتند از جمله حزب توده که در برهه خاصی
توانستند فعالیت داشته باشند. بنابراین اینکه ما چون از نظر حزبی تاریخچه
موفقی تا به حال نداشتهایم نمیشود گفت فعالیت حزبی نیز وجود نداشته است.
چرا که جریانهای سیاسی تا حدودی توانستهاند نقش احزاب را در فضای سیاسی
کشور ایفا کنند. درنتیجه خیلی فرق نمیکند و ما میتوانیم بگوییم در ایران
به جای احزاب جریانها و جناحهای سیاسی فعالیت داشته و دارند. تنها تفاوت
آنها در این است که در یک دوره خیلی خوب ظهور کردند و در دورهای دیگر به
شدت افول کردند.
این
فعال سیاسی در ادامه تصریح میکند: ما به صورت مطلق نمیتوانیم بگوییم که
جریانات سیاسی در کشور عملکرد موفقی نداشتهاند چرا که این جریانهای
سیاسی بودند که جامعه را به بلوغ سیاسی رساندند. هرکدام از جریانها یک
سهمی را در رابطه با رشد سیاسی جامعه ایران داشتهاند. برای مثال جریان
فکری دکتر علی شریعتی یک جریان روشنفکری بود که باعث ایجاد یک جریان سیاسی
در فضای آن زمان کشور شد. همین جریان توانست یک بازوی قوی برای تحقق انقلاب
اسلامی باشد. به هر حال هرکدام از جناحها در تکامل سیاسی کشور سهم
دارند. در حال حاضر دو جبهه سیاسی شناخته شده و دارای قدرت، دو جریان سیاسی
اصلاحطلب و اصولگرا هستند.
جریان سوم باید منفک از اصلاحطلبان و اصولگرایان باشد
آیتی
تاکید میکند: حال اگر جبهه و یا جریان سومی بخواهد مطرح شود و هویت داشته
باشد همچنین مورد پذیرش ملت باشد، باید حتما متمایز از این دو جناح سیاسی
مسلط در کشور باشد. بنابراین اگر جریانی از جنس این دو باشد به هیچوجه از
سوی بدنه اجتماعی پذیرفته نخواهد شد و قطعا با شکست مواجه خواهد شد.
این
فعال سیاسی با اشاره به برخی اقدامات از سوی چهرههای سیاسی که قبلا در
یکی از دو جریان مطرح سیاسی در کشور بودهاند، میگوید: هیچ کدام از این
اقدامات و فعالیتها را نمیتوان به مفهموم جریان سوم تلقی کرد چرا که این
اقدامات بیشتر در راستای اهداف خاص همان چهرهها است. درواقع اینها یک فرم
جدید از همان محتوای سابق هستند.
وی
با بیان اینکه ما از نظر جبههبندی سیاسی نمیتوانیم این اقدامات را جریان
و یا جبهه سوم تلقی کنیم، تصریح میکند: جریان سوم درواقع یک جبهه جدید از
شخصیتهایی است که متعلق به هیچ کدام از جریانهای سیاسی اصلاحطلب و یا
اصولگرا نیست. برای مثال اگر یک جریانی بخواهد به عنوان جبهه سوم در فضای
سیاسی فعالیت خودش را شروع کند، باید کاملا متفاوت از دو جریان فوق باشد.
امروز مردم ما از دو جریان سیاسی اصلاحطلبان و اصولگرایان ناامید شدند. در
طول چهل سال گذشته کرسی قدرت بین این دو جریان دست به دست شده است. اگر
جبهه سومی بخواهد در کنار این دو جریان سیاسی به وجود بیاید و برای مبارزه
سیاسی ادعای داشته باشد، نمیتواند از شخصیتهای قدیمی وابسطه به آن دو
جریان باشد. همچنین نمیتواند شعارهایی بدهد که قبلا در آن دو جریان وجود
داشته است. این جریان سوم باید حرف تازهای برای گفتن داشته باشد و سپس نقد
دو جریان سیاسی را هم داشته باشد یعنی عملکرد آنها را با دلایل و مستندات
کاربردی نقد کند. جریان سوم باید منشور، مانیفست و شعار جدید داشته باشد.
حرفها و برنامههای آنها باید متفاوت از این دو جبهه باشد. با توجه به این
مواردی که اشاره شد ما جریان سومی تا به حال در فضای سیاسی کشور
نداشتهایم.
وی
با اشاره به اینکه فضای سیاسی کشور در حال حاضر شرایط یک جریان سوم را
ندارد، میگوید: در حال حاضر شرایط برای یک جریان سوم فراهم نیست چرا که
اگر ما یک نظرسنجی از مردم در این رابطه داشته باشیم، در بدنه جامعه و آن
آراء خاکستری که امروز دیگر اصلاحطلبان و اصولگرایان را قبول ندارند، آنها
تمایلات شدید ملیگرایی پیدا کردهاند. یعنی از تمایلات مکتبگرایی به
تمایلات ملیگرایی رسیدند. همچنین از تمایلات ایدئولوژیک به تمایلات
ناسیونالیسم رسیدند. به نظر من آن جریان سومی که الان بخواهد در جامعه مطرح
شود یک جبهه با گرایشات ملیگرایانه خواهد بود. اما در شرایط فعلی کشور جا
برای تولد چنین جبههای وجود ندارد و اصلا اجازه فعالیت ندارد.بنابراین یک
جبهه سیاسی ملی بدون تمایلات ایدئولوژیک نمیتواند در جامعه مقبولیت و
موفقیت داشته باشد. به نظر من فقط یک جریان سوم متفاوت از دو جریان سیاسی
مطرح در کشور میتواند نشاط سیاسی را به جامعه برگرداند.
-
سه شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۲:۵۰ PM
-
۱۲۲ بازديد
-
ابتکار
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/233391/