اصلاحطلبان و اصولگرایان 8 ماه مانده به انتخابات از برنامههایشان میگویند
بزرگنمايي:
پیام ویژه-روز شمار احزاب و جریانهای سیاسی تا انتخابات مجلس یازدهم به كار افتاده و هر روزی كه میگذرد بازیگران اصلی هر دو جریان چپ و راست تلاش میكنند تا هر چه زودتر بتوانند بر مشكلاتشان فائق بیایند؛ تكلیفشان حداقل در یك موضوع مشخص است و آن اینكه هر دو جریان همه تلاششان در این است تا گوی سبقت را از رقیب بربایند. اما در این راه یك گروه همه دغدغهاش رسیدن به یك نقطه مشترك است و گروه دیگر ایدهها و نظریهها برای شركت كردن یا كنار كشیدن از انتخابات را بالا و پایین میكند. با همه این حرفهاست كه میتوان گفت این روزها انتخابات برای احزاب حكایتی شده است.
چرتكه موتلفه برای انتخابات
داعیه قدیمی بودن دارند و میانگین سنی اعضای آن خیلی بیشتر از سابقه تشكیل این حزب است شاید هم برای همین باشد كه گاهی به طنز در عرصه سیاست از موتلفه به عنوان «مدرسه پیرمردها» یاد میشود. موتلفهایها كه چندان هم بدشان نمیآید بر اساس همین سابقه مشعل لیدری جریان راست را به دست بگیرند حالا سر گله و شكایتشان در مورد افرادی كه نگاه نردبانی به آنها دارند، باز شده است. مصطفی میرسلیم، رییس شورای مركزی این حزب در اجلاس دبیران استانهای حزب موتلفه اسلامی میگوید:«افرادی فرصتطلبند و ابراز تمایل آنها به حزب برای دستیابی به منویات سیاسی یا اجتماعی یا اقتصادی خودشان است. برخی دوستان نیز به حزب نزدیك میشوند تا ما برای آنها هزینههای تبلیغات انتخابات را تامین كنیم؛ آنها فكر میكنند در موتلفه یك مشت افراد پولدار نشستهاند و ما میتوانیم آنها را بدوشیم و هزینههای تبلیغات خود را بر دوش آنها بیندازیم؛ این هم امید آنها در نزدیك شدن به موتلفه است.» او ادامه میدهد:«برخی نسبت به حزب ابراز تمایل نشان میدهند تا نوعی خوشنامی و وجاهت اجتماعی كسب كنند زیرا میدانند حزب موتلفه اسلامی نزد مردم و علما از سابقهای خوب برخوردار است.» میرسلیم تلاش میكند تا نقشه راهی هم برای آینده انتخاباتی موتلفه ترسیم كند برای همین میگوید: «موتلفه اسلامی باید به دور از جنجالها، انعكاس دهنده تخصصی مطالبات مردمی باشد. این امر هم باید پس از بررسیهای تخصصی در حزب به صورتی هنرمندانه و كارشناسانه انجام بگیرد.» میرسلیم تاكید كرد: «باید كسانی را برای نامزدی در انتخابات مجلس شناسایی كنیم كه از استقلال رای سیاسی برخوردار باشند و منافع خود را بر مصالح كشور و حقوق عمومی مردم ترجیح ندهند و اهل زد و بند نباشند و در دوران نمایندگی ابدا به بده بستان با دولت آلوده نشوند تا به ویژه با اقتدار بتوانند به نظارت بر اجرای قوانین بپردازند و در این راه تحت نفوذ رییسجمهوری، رییس مجلس و سایر مقامات قرار نگیرند.
میرسلیم با بیان اینكه افراد با صلاحیتی كه برای نامزدی در انتخابات مجلس معرفی میكنیم لزوما عضو حزب موتلفه اسلامی نیستند» تلاش میكند تا به دیگر احزاب اصولگرا این پالس را بدهد كه موتلفه اهل مذاكره و ائتلاف است. او میگوید: «موتلفه باید افرادی كه مناسب اداره كشورند هستند را شناسایی و برای انتخابات نامزد كند»
معمای اصلح و صالح مقبول
«باید به اصلح رای بدهیم حتی اگر در میان اصلاحطلبان باشد» این همان فرمان انتخاباتی آیتالله مصباحیزدی است كه سر و صدایی به پا كرد. با وجود آنكه چند روزی است از این فرمان انتخاباتی میگذرد اما حرف و حدیثهایش همچنان به قوت خود باقی است. برخی مانند باهنر این نظریه را رد كردند و گفتند صالح مقبول بهتر از اصلح غیرمقبول است برخی دیگر هم مانند محمدمهدی زاهدی از حلقههای اولیه جمنا مهر تایید بر این نظر میزند. او ابتدا درباره رفتارهای ضد و نقیض اصولگرایان در مسیر وحدت به خبرآنلاین میگوید:«من فكر میكنم در نهایت جریان ولایی و انقلابی كشور با هم متحد خواهند شد. اشكال شما این است كه دایما میگویید اصولگرا اصولگرا، اگر كمی تغییر ایده بدهید و بر جریان ولایی و انقلابی مانور بدهید، مطمئن باشید كه این جریان به موفقیت خواهد رسید و مشكلات حل خواهد شد.» او درباره اختلاف طیف نزدیك به آیتالله مصباح با دیگر اصولگراها بر سر «كاندیدای اصلح» و «صالح مقبول» نیز میگوید:«من هم حرف آقای مصباحیزدی را میگویم؛ اگر جریان ولایی و انقلابی را در نظر بگیرید فقط و فقط افرادی كه منتسب به جریان اصولگرایی است تحت پوشش قرار نمیگیرد. با این نگاه این حلقه وسیعتر خواهد شد و بله ممكن است فردی در میان اصلاحطلبان باشد اما فردی انقلابی و ولایتمدار باشد حتما ما به او افتخار میكنیم و اگر مقبولیت در انتخابات هم داشته باشد حتما از او حمایت میكنیم. چون این افراد منافع ملی را در نظر میگیرند.» البته او در پاسخ به این سوال كه آیا در میان اصلاحطلبان گزینه اصلح سراغ دارد، میگوید گزینههای زیادی وجود دارد.
چشم امید اصولگرایان
بر نارضایتیها از شرایط موجود حساب ویژهای باز كردهاند و ورد زبانشان شده چون مردم از جناح چپ ناامید شده است پس این بار سیل آرا به سوی آنها روانه خواهد شد. نمونه بارز این نقطه امید را میتوان در صحبتهای حمیدرضا ترقی، عضو شورای مركزی حزب موتلفه مشاهده كرد. او درباره احتمال پیروزی اصولگرایان در انتخابات آینده به خبرآنلاین میگوید: «بدون نگرانی نیستیم، نباید تصور كنیم كه همه چیز روبهراه است و در دقیقه 90 حادثهای رخ نمیدهد، آنچه به عنوان فرآیند ترسیم كردیم و در نظر گرفتیم، ما را به موفقیت میرساند، مشروط بر اینكه همه در آن چارچوب عمل كنند و خطا و غفلتی در مسیر صورت نگیرد. اگر این شیوه دنبال شود و همه آن را پذیرفتند، احتمال موفقیت ما بالاست.» البته به نظر میرسد، منظور ترقی از «خطا و غفلت» تكرار اشتباهات جمنا باشد. او در این مصاحبه گفته است: «علت این مساله اشتباهات جمنا از جمله برنامهریزی و سیاستگذاری آن در استانها بود. جمنا از تحزب و اصولگرایی عبور كرده و ملاك را اشخاص انقلابی قرار داده بود بدون اینكه شاخصه انقلابی داشته باشند، بنابراین مشكلاتی به دلیل دخالت تهران وجود داشت كه باید آن را حل میكردیم. احزاب و تشكلها یك ضلع بوده و سایر مردم نیز هستند كه باید آنها را كنار هم ببینیم، نه اینكه از احزاب و تشكلها عبور كنیم.»
جریان سوم یا جریان دستوری
تا بوده سیاست داخلی ایران را دو جریان راست و چپ تشكیل داده است؛ جریانهایی كه یكی موسوم به اصولگرایان است و دیگری اصلاحطلبان؛ اما در این میان چند سالی است برخی كه تكلیفشان هنوز با خودشان مشخص نیست كه در كدام دسته و گروه قرار دارند و گاهی با اصولگرایان به مذاكره مینشینند و گاهی با اصلاحطلبان چای مینوشند، تلاش دارند تا برای خودشان جایگاه و پایگاهی دست و پا كنند. این طیف كه ظهور و بروزشان از انتخابات 92 شروع شد و در جریان انتخابات مجلس دهم فعالیتشان به اوج رسید این روزها همت خود را به كار بستهاند تا از فضای شكوه و شكایت امروز جامعه نهایت استفاده را ببرند. آنها چندان بدشان نمیآید برای این روحیه دوگانه خود رسمیت بخرند و آن را به عنوان «جریان سوم» به مردم عرضه كنند. مرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب در این رابطه میگوید:«اصولا جریان سوم یا هر جریان جدیدی كه بخواهد شكل بگیرد با اراده چند نفر یا با دستور و كلیشه شكل نمیگیرد، مطلقا این طور نیست. عدهای گاهی در آستانه انتخابات از تعبیر نواصولگرایی یا نواصلاحطلبی استفاده میكنند كه به نظر من نگاه سطحی است؛ چراكه شكلگیری جریان جدید حتما نیازمند پشتوانه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و ایدئولوژیكی است كه به تدریج هم شكل میگیرد نه با اراده چند نفر.» او میگوید:«عموما در انتخابات مطرح بوده كه در كنار جریان اصلی، جریان فرعی هم مطرح میشده اما به صحنه آمدن آنها به معنای ایجاد جریان جدید نیست.»
بزرگترین ضربه به اصلاحطلبان
«من اگر تكرار هم كنم مردم رای نمیدهند» این جملهای است كه سیدمحمد خاتمی آن را در جمع اصلاحطلبان به زبان آورده بود و همین موضوع باعث شد تا دایره بحثها پیرامون ریزش سرمایه اجتماعی جریان چپ بیشتر شود. حال علی شكوریراد، دبیركل حزب اتحاد ملت به روزنامه همشهری میگوید: خاتمی این پیام را به حاكمیت داده است كه بگوید، ببینید بر سر انتخاب مردم چه آوردهاید كه دیگر حاضر نیستند در انتخابات شركت كنند.» شكوریراد معتقد است برای داشتن یك حزب پرقدرت باید چهرههای پرقدرت كنار هم قرار بگیرند. به گفته او:«چهرههای شاخص حزبی ما مثل سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده، بهزاد نبوی، محسن آرمین و... بعد از 88 دیگر عضو هیچ حزبی نشدند، آنها باید در احزاب باشند تا حزب، حزب شود.» شكوریراد درباره انتقادات مطرح شده به فراكسیون امید میگوید:«معتقدم فراكسیون امید ضعیف است و اصلاحطلبان ساپورت لازم را از فراكسیون امید نكردند ولی ما مگر چقدر دستمان باز بوده كه كاری نكردهایم؟» او میگوید:«بدترین ضربه را ما- اصلاحطلبان- جایی خوردیم كه كسانی به اسم اصلاحطلبی آغشته به فساد و رانت شدند و برای كسب مناصب قدرت، دچار وادادگی سیاسی شدند.»
-
یکشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۲:۴۳ PM
-
۱۲۲ بازديد
-
اعتماد
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/241248/