آیا ایران از NPT خارج میشود؟
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
درگیری طولانیمدت میان ایران و اسرائیل وارد مرحله جدید و خطرناکتری از رویارویی آشکار شده است.
جیمی وونگ تحلیلگر عدم اشاعه بنیاد کارنگی-نیکول گراجوسکی کارشناس سیاستهای هستهای بنیاد کارنگی| درگیری طولانیمدت میان ایران و اسرائیل وارد مرحله جدید و خطرناکتری از رویارویی آشکار شده است. برای دههها، هر دو کشور درگیر عملیاتهای مخفیانه و جنگ نیابتی بودند که به عنوان «کارزار بین جنگها» شناخته میشد. حمله ویرانگر حماس به اسرائیل در 7 اکتبر 2023، این داینامیک را تغییر داد. در ماههای بعدی، اسرائیل چندین شخصیت کلیدی در محور مقاومت - شبکه متحدان غیردولتی و نیابتهای ایران - و همچنین فرماندهان ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را ترور کرد.
در پاسخ، ایران در آوریل 2024 و اکتبر 2024 دو رگبار مستقیم موشکی را علیه اهداف نظامی اسرائیل شلیک کرد و درحالیکه اسرائیل در ماه آوریل با یک حمله محدود به سیستم دفاع هوایی ایران در نزدیکی نطنز پاسخ داد، تلافی اسرائیل در 26 اکتبر اکثر پدافند هوایی ایران و تاسیسات تولید موشک ایران را هدف قرار داد. این تبادلات آتش، درگیری ایران و اسرائیل را از سایه بیرون آورده است.
مبادلات آتش و تضعیف به اصطلاح محور مقاومت، همراه با گسترش سریع برنامه هستهای ایران، احتمال خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را افزایش میدهد. این اقدام - که در عین حال متمایز از مسئله گستردهتر تصمیم ایران برای ساخت سلاح هستهای است - بحران را تشدید میکند و احتمالاً فاجعهای در تلاشها برای محدود کردن برنامه ایران به همراه خواهد داشت.
اگرچه تئوری غالب در محافل سیاستگذاری در خصوص چگونگی وقوع بحران هستهای ایران نیست، اما خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای اهرم مهمی برای تهران جهت ایجاد یک «بحران کوچک» بدون تعهد به تشدید کامل آن، خواهد بود. ایران با تهدید یا پیگیری خروج از انپیتی، میتواند فشار دیپلماتیک را تشدید کرده و آستانههای واکنش بینالمللی را آزمایش کند و در عین حال از پیامدهای پرمخاطره تسلیحاتی شدن برنامهاش، ایمن باشد. خروج ایران از معاهده منع اشاعه تسلیحات هستهای نیز ضربهای جدی – و بالقوه غیرقابل جبران – به رژیم عدم اشاعه هستهای وارد میکند.
ایالات متحده، در هماهنگی با ائتلافی از کشورهای کلیدی، سعی میکند تلاشهایی را برای کاهش خطرات تشدید در مناقشه جاری و شکل دادن محاسبات هزینه و فایده ایران برای جلوگیری از این نتیجه انجام دهد.
اولویت اصلی قاعدتاً باید کاهش تنش بین ایران و اسرائیل باشد؛ از جمله با منصرف کردن اقدامات اسرائیل علیه تاسیسات هستهای ایران و همزمان تحت فشار قرار دادن ایران جهت اتخاذ تدابیر توقف هستهای برای جلوگیری از تولید تسلیحات درحالیکه راهحلهای دیپلماتیک دنبال میشوند. ایالات متحده سعی میکند به همراه قدرتهای غربی و کشورهایی که با ایران ارتباط دارند ایران را متقاعد کند که هزینههای دیپلماتیک و امنیتی خروج از این کشور از انپیتی، بیشتر از منافع احتمالی آن است.
وضعیت موجود
در آوریل 2024، ایران اولین حمله مستقیم خود را به اسرائیل از خاک خود در پاسخ به ترور فرماندهان عالیرتبه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و حملات اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق آغاز کرد. انتقام اسرائیل به این حمله موشکی در قالب حمله به سامانه پدافند هوایی در اصفهان انجام شد. اگرچه اپیزود آوریل در آنجا به پایان رسید، اما این تبادل آتش بیسابقه نشان داد که ایران نتوانسته است بهطور مؤثری اقدامات اسرائیل علیه محور مقاومت خود را محدود کند؛
ماه آوریل، با ترور فرماندهان کلیدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رهبری محور مقاومت، از جمله سیدحسن نصرالله، توسط اسرائیل ادامه یافت و در حال حاضر با دومین حمله مستقیم ایران به اسرائیل در اول اکتبر و حمله تلافیجویانه اسرائیل در 26 اکتبر به اوج خود رسید.
در سراسر اکتبر، زمانی که اسرائیل پاسخ خود را به رگبار موشکی ایران آماده میکرد، گمانهزنیها در مورد اینکه آیا اهداف اسرائیل شامل زیرساختهای هستهای تهران میشود یا خیر، افزایش یافت. بسیاری از مقامات اسرائیلی آشکارا به فکر هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران بودند. به عنوان مثال، بنیگانتز، وزیر دفاع اسرائیل، در مقالهای برای نیویورکتایمز خواستار حذف تهدید هستهای ایران شد؛ «در صورتی که از این خط قرمز واضح عبور کرد». با این حال، احتمالاً به دلیل فشار ایالات متحده، اسرائیل تمرکز خود را به سمت سایتهای نظامی ایران تغییر داد.
اکثر حملات اسرائیل به سامانههای دفاع هوایی و اهداف مرتبط با صنعت موشکی ایران بوده است. با این حال، نیروی هوایی اسرائیل همچنین یک حمله «نمادین» به سایتی در پارچین انجام داد؛ سایتی که با تحقیق و توسعه تسلیحات هستهای گذشته مرتبط است. اگرچه اسرائیل از هدف قرار دادن تأسیسات هستهای خودداری کرد، آسیب احتمالی به پدافند هوایی ایران و عقبنشینی در تولید موشک، احتمالاً ایران را در برابر هرگونه اقدام تلافیجویانه در آینده آسیبپذیرتر میکند.
احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران، در کنار تلاشهای مداوم اسرائیل برای تضعیف نیروهای نیابتی منطقهای ایران، در پسزمینه گسترش سریع برنامه هستهای ایران رخ داده است. ایران اکنون یک کشور در آستانه هستهای است. این کشور دارای ذخایر فزایندهای از اورانیوم نزدیک به تسلیحات و تخصص فنی لازم برای تسلیحات است، که آن را بیش از هر زمان دیگری به تبدیل شدن به یک کشور مجهز به سلاح هستهای، حتی بدون برداشتن گام نهایی به سوی تسلیحات، نزدیک میکند.
پتانسیل استفاده از این قابلیت به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر تجاوزات اسرائیل، بدون شک برای تصمیمگیرندگان ایرانی در اطلاعرسانی رفتار خود در این چرخه تشدید تنش، مورد توجه قرار گرفته است.
دفتر مدیر ارزیابیهای اطلاعات ملی ایالات متحده بهطور مداوم تاکید کرده است که تصمیمگیری هستهای در ایران در درجه اول به محاسبات سیاسی بستگی دارد تا نقاط عطف فنی. علاوه بر این، ایران به طور سنتی برنامه هستهای خود و استراتژی منطقهای جنگ نامتقارن خود را از طریق نیابتیها و شبهنظامیان تقسیمبندی کرده است.
با این حال، تحولات اخیر نشان میدهد که این تقسیمبندی ممکن است در حال شکسته شدن باشد، زیرا آسیبپذیریهای نظامی متعارف ایران آشکارتر میشود. بنابراین، جای تعجب نیست که طی سال گذشته، مقامات ایرانی به بازنگری در دکترین هستهای خود اشاره کرده و از موضعگیری عمومی به پیشنهادات ملموستر برای تقویت امنیت خود - از جمله امکان خروج از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای- تغییر مسیر دادهاند.
ایران و معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای
مانند همه اعضای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، ایران حق حاکمیت خود را برای خروج از این معاهده در صورتی که به این نتیجه برسد که رویدادهای خارقالعاده مرتبط با موضوع معاهده، منافع عالی کشور را به خطر انداخته است برای خود محفوظ میدارد. ایران میتواند با ارسال اخطار سهماهه لازم به همه اعضای معاهده و شورای امنیت سازمان ملل، از حق خود در ماده 10 معاهده برای خروج استفاده کند.
ایران در گذشته امکان خروج از انپیتی را مورد بررسی قرار داده است؛ بهویژه در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد از سال 2005 تا 2013 و پس از خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک در سال 2018. این سیاستها عمدتاً تاکتیکی بودند و با هدف استفاده از تهدید به خروج از انپیتی بهعنوان اهرم دیپلماتیک برای مقابله با تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل یا اعتراض به یکجانبهگرایی آمریکا انجام شده است.
گفتمان امروز در تهران اساساً متفاوت به نظر میرسد و مخاطرات آن در بالاترین حد خود قرار دارد. منافع امنیتی گستردهتر ایران در حال تضعیف شدن است. خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای و دستیابی بالقوه به تسلیحات هستهای اکنون به عنوان الزامات ضروری برای امنیت ملی ایران مورد بحث قرار میگیرد.
بهعنوان مثال، محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، در خصوص انتقامجویی اسرائیل از حمله اول اکتبر ایران، در اظهاراتی درباره اینکه تاسیسات هستهای ایران چقدر یکپارچه است، به موضوع خروج از انپیتی اشاره کرد و بازه زمانی سهماهه را توضیح داد و گفت در صورتی که ایران تصمیم به خروج بگیرد، «پنجرهای سهماهه برای مذاکرات» وجود دارد.
علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز اظهار داشت: «خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای بهویژه در مجلس و در بین نمایندگان ملت، ایدهای جدی در دفاع از منافع ملی تلقی میشود.» با این حال، بروجردی در ادامه تصریح کرد که خروج از انپیتی لزوماً به این معنا نیست که ایران قصد تولید یا توسعه سلاحهای هستهای را دارد؛ هشداری که تاکید میکند تصمیم به خروج از انپیتی میتواند مجزا و جدا از تصمیم برای ساخت بمب باشد.
حتی اگر خروج از انپیتی با تصمیم برای ساخت بمب همراه نباشد، باز هم لغو آشکار تعهدات منع اشاعه هستهای خواهد بود و مبنای حقوقی جامعه بینالمللی را برای اجرای این تعهدات پیچیده خواهد کرد. علاوه بر این، خروج از انپیتی تقریباً و بهطور قطع به معنای پایان همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. اگر بازرسان آژانس اخراج شوند، این امر نهتنها چشم و گوش جامعه بینالمللی را بهطور کامل از برنامه تهران دور میکند، بلکه میتواند خطرات تشدید تنش را نیز به میزان قابل توجهی افزایش دهد و دولتها ممکن است بدترین فرضیات را در مورد ایران داشته باشند.
خروج ایران از این معاهده میتواند فضای مساعدتری را برای بحثهای باز در مورد پاسخهای نظامی ایجاد کند؛ بهویژه در کنگره ایالات متحده، جایی که چنین اقدامی میتواند به عنوان زمینهای برای صدور مجوز استفاده از زور در نظر گرفته شود.
در درازمدت، خروج ایران از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای میتواند آغازگر موجی از خروجها و در بدترین سناریو، دومینوی گسترش سلاحهای هستهای باشد که اساساً رژیم عدم اشاعه را تضعیف کرده و صلح و امنیت بینالمللی را تهدید میکند.
خروج ایران از انپیتی، میتواند سایر کشورها را تشویق کند تا تعهدات خود را براساس معاهده کنار بگذارند، بدون اینکه لزوماً سلاح بسازند. علاوه بر این، اگر خروج ایران با تصمیمی برای توسعه سلاح هستهای همراه شود، میتواند انگیزهای برای رقبای ایران باشد تا برنامههای هستهای خود را تسریع بخشند.
انگیزههای ایران برای خروج از NPT
تحولات متعدد در مناقشه ادامهدار ایران و اسرائیل میتواند ایران را به تهدید یا خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای سوق دهد. حمله مستقیم به تأسیسات هستهای ایران شاید محتملترین کاتالیزور باشد. چند تن از شخصیتهای سرشناس ایرانی نیز چنین گفتهاند و اعلام کردهاند که اگر اسرائیل سایتهای هستهای تهران را هدف قرار دهد، ایران این معاهده را رها کرده و خود را یک کشور هستهای اعلام خواهد کرد.
حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای تهدید موجود برای ایران را افزایش میدهد. ایران احتمالاً چنین حملهای را نقض اساسی حاکمیت خود و خطری فوری برای امنیت ملی میداند. تهدید به خروج از انپیتی - و نه لزوماً ساخت بمب - میتواند اهداف متعددی را دنبال کند. در درجه اول، تهدید صرف خروج از انپیتی میتواند ایالات متحده و سایر بازیگران بینالمللی را مجبور به مداخله و مهار تجاوزات بیشتر اسرائیل کند. تهران همچنین ممکن است محاسبه کند که شبح یک برنامه هستهای مهارنشده و نظارتنشده میتواند به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر حملات آینده عمل کند.
تهران همچنین ممکن است خروج از انپیتی را به عنوان یک ابزار تشدید تنش در نظر بگیرد، اما بعید است که واکنشی به اندازه تصمیم برای ساخت بمب ایجاد کند. ایران میتواند این اقدام را به عنوان یک اقدام تدافعی و پاسخی مشروع به نقض حقوق خود براساس ماده 4، که دسترسی به استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای را تضمین میکند، در نظر بگیرد. تهران ممکن است استدلال کند که سایر کشورهای عضو معاهده انپیتی، در حمایت از حق حاکمیتی ایران برای توسعه فناوری هستهای صلحآمیز، بهویژه در مواجهه با تجاوز اسرائیل که زرادخانه هستهای اعلامنشده دارد، شکست خوردهاند.
اما تصمیم ایران برای خروج از معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای ممکن است لزوماً مشروط به حمله مستقیم علیه زیرساختهای هستهای این کشور نباشد. خروج میتواند به عنوان یک اقدام تلافیجویانه در یک درگیری آینده یا به عنوان اهرمی برای جلوگیری از وقوع چنین درگیری استفاده شود.
بهعنوان مثال، سیاستگذاران ایرانی ممکن است به شکل پیشگیرانه، تهدید به خروج از این معاهده را به عنوان راهی برای جلوگیری از تجاوز بیشتر اسرائیل انتخاب کنند و نشان دهند که هرگونه تداوم خصومتهای اسرائیل - خواه سایتهای هستهای مستقیماً هدف قرار گرفته باشند یا خیر - منجر به خروج رسمی از انپیتی خواهد شد.
تنشهای مداوم با اسرائیل نیز میتواند بهطور غیرمستقیم به خروج ایران منجر شود. اگر ادامه تحولات تهران را به پیشرفتهای فنی یا سیاسی بیشتر به سمت توانایی تسلیحات هستهای سوق دهد، سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و بریتانیا میتوانند تصمیم بگیرند که روند فعالسازی اسنپبک را قبل از انقضای این مکانیسم در اکتبر 2025 آغاز کنند.
اگر این روند انجام شود تمام تحریمهای قبلی سازمان ملل علیه ایران بار دیگر تحمیل خواهد شد و ایران از نظر اقتصادی و دیپلماتیک بیشتر منزوی میشود. ایران ممکن است تهدید کند که از این معاهده خارج میشود تا به اروپا فشار بیاورد تا روند اجرای اسنپبک را آغاز نکند. در صورت عدم موفقیت، ایران ممکن است به ماده 10 با هدف استفاده از مهلت اخطار سهماهه به عنوان یک تاکتیک مذاکره برای درخواست امتیازات و تضمینهایی مانند تخفیف تحریمها یا تضمینهای امنیتی، در ازای لغو اعلامیه خروج خود از انپیتی، استناد کند.
در این زمینه، چشمانداز خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای میتواند به عنوان یک ابزار چانهزنی عمل کند، که برای شکستن ائتلاف تحریمهای بینالمللی و وادار کردن یک مصالحه دیپلماتیک طراحی شده است که فشار بر ایران را کاهش داده و در عین حال به ایران اجازه میدهد پیشرفتهای هستهای خود را حفظ کند.
در بلندمدت، چرخه اقدامات تلافیجویانه بین ایران و اسرائیل میتواند ایران را به ارزیابی مجدد ماندن در معاهده انپیتی سوق دهد. اگر اقدامات اسرائیل به فرسایش شبکه نیابتی منطقهای ایران ادامه دهد و برنامه هستهای ایران همچنان از طریق عملیات سایبری، خرابکاریهای مخفی، مورد حمله قرار گیرد، تهران ممکن است به طور فزایندهای مزیت پایبندی خود به معاهده منع گسترش تسلیحات هستهای و تعهد به عدم اشاعه را بیارزش ببیند. تصمیم به خروج از انپیتی، ناشی از یک رویداد منحصربهفرد نیست، بلکه بیشتر به دلیل انباشته شدن تحریکات و تهدیدهایی است که تهران تصور میکند به طور سیستماتیک امنیتش را تضعیف میکند.
جلوگیری از خروج ایران از انپیتی
درک گفتمان ایران، بهویژه در زمینه درگیری مداوم آن با اسرائیل، برای ارزیابی آسیب احتمالی کوتاهمدت و بلندمدت ناشی از خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، بسیار مهم است. این گفتمان، بینشی انتقادی از منطق بالقوه ایران در پس تصمیم به عقبنشینی ارائه میدهد و عدم توجه به خطرات شدید چنین تصمیمی را برجسته میکند.
خروج ایران به احتمال زیاد باعث حذف نظارت بینالمللی بر برنامه هستهایاش میشود. با این حال، بدون نظارت، اقدامات ایران احتمالاً منجر به ایجاد بدترین مفروضات میشود و واکنشهایی نظیر تحریمهای بیشتر دیپلماتیک و اقتصادی تا حملات پیشگیرانه را تحریک میکند. این نتایج بالقوه روشن میسازد که ایالات متحده و جامعه بینالملل بهعنوان یک کل، نهتنها در ممانعت از خروج ایران از معاهده، بلکه در روشن ساختن این خطرات برای ایران، منافعی دارند.
ایالات متحده و شرکای غربیاش در گام نخست باید اسرائیل را از هدف قرار دادن تاسیسات هستهای ایران منصرف کنند و تلاشهای بیشتری برای کاهش تنشها در منطقه انجام دهند. هرگونه حمله نظامی علیه تأسیسات هستهای ایران بسیار بعید است که کل برنامه را نابود کند یا آن را برای بیش از چند سال به تعویق بیاندازد؛ چه رسد به اینکه دستاوردهای دانش غیرقابل برگشتی را که ایران در چند سال اخیر به دست آورده است، از بین ببرد.
اما همانطور که اشاره شد، چنین حملهای میتواند تهران را به سمت خروج از انپیتی سوق دهد. احتمالاً تلاشها برای منصرف کردن اسرائیل از چنین اقدامات غیرسازندهای با تلاشهای همزمان برای تحت فشار قرار دادن ایران برای کاهش سرعت برنامه هستهای و تثبیت آن بهعنوان بخشی از یک تلاش بزرگتر با هدف کاهش تنشها در منطقه و مذاکره در مورد توافق هستهای همراه باشد. به عنوان مثال، این امر میتواند شامل خودداری ایران از غنیسازی بیش از 60 درصد، توقف هرگونه تحقیقات مرتبط با تسلیحات، و خودداری هر دو طرف از تشدید تنش نظامی باشد.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا ممکن است ائتلافی از دولتها را برای مقابله با روایتهای طرفدار خروج از انپیتی در ایران تشکیل دهند و توضیح دهند که چرا منافع خروج از هزینههای خروج به مراتب کمتر است. اگرچه بعید است روسیه نقش مهمی در چنین ائتلافی ایفا کند، اما چین ممکن است احساس کند که مشارکت در یک تلاش جمعی برای حفظ و تقویت هنجارهای منع اشاعه مفید است. خارج از این بازیگران سنتی، ائتلاف شاید شامل کشورهایی مانند برزیل، ژاپن، قزاقستان، ترکیه، آفریقای جنوبی و امارات متحده عربی باشد.
البته تهدید ایران خروج از انپیتی و حتی استناد به ماده X لزوماً مساوی با تسلیح فوری نخواهد بود. ایران ممکن است خروج از معاهده را بهجای گامی قطعی به سوی تسلیحات هستهای، بهعنوان راهبردی مفید برای بهدستآوردن اهرم فشار یا پاسخ به تهدیدات درکشده در نظر بگیرد. با این حال، به طرز متناقضی، خروج ایران میتواند آن را آسیبپذیرتر کند؛ حتی اگر قصد فوری برای تولید سلاح هستهای نداشته باشد.
آریا صدیقی
-
سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۲۳:۵۲
-
۸ بازديد
-
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1534696/