ارزیابی «زیباکلام» از درسهای سقوط اسد
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ارزیابی شما از شکل ناگهانی سقوط بشار اسد چیست؟ چه میشود که جامعه و حکومت و حتی ارتش و نهادهای امنیتی به چنین مرحلهای میرسند؟
صادق زیباکلام: البته این موضوع را بارها هرچند با مقداری ترس و لرز و بهصورت غیرمستقیم گفته بودم، مبنی بر اینکه حکومت بشار اسد هیچ پایگاه مردمی ندارد. در واقع حکومت اسد به جز دوازده درصد علوی که بدنه ارتش، تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی و همچنین وزارت خارجه سوریه را شامل میشوند، حامی دیگری نداشت و حدود 80 درصد باقیمانده اصلاً از حکومت بشار اسد طرفداری نمیکردند و اسد بین آنها هیچ محبوبیتی نداشت.
تنها دو عامل بودند که حکومت بشار اسد را سرپا نگه داشته بودند؛ عامل اول روسیه و انگلستان بودند و عامل دوم دوازده درصدی که در بالا اشاره کردم را شامل میشوند. میزان قابل توجهی از مردم سوریه به واسطه سیاستهای اقتدارگرایانه، سرکوب و محکوم کردن شدید مخالفان، با حکومت بشار اسد مخالف بودند. این نظام (اگرچه که مسئولین در ایران نمیخواستند قبول کنند)، اما بههیچوجه نظامی مردمی نبود. همین دیروز هزاران زندانی سیاسی در این کشور آزاد شدند و در طی یک هفته گذشته که مخالفان بشار اسد حرکت خود را در نقاط مختلف این کشور آغاز کردند، حتی یک نفر هم به حمایت از دولت اسد برنخاست.
بشار اسد بعد از فوت پدرش حدود بیست سال بر این کشور حکومت کرد، اما چرا در این دو دهه هیچ کسی از او حمایت نکرد؟ عوامل سرکوب در این کشور از جمله نظامیان نیز در این کشور به این نقطه رسیدند که بشار اسد شانسی ندارد و جنگ برای اسد، برایشان هیچ سرانجامی ندارد. ایران نیز عملاً نمیتواند از بشار اسد حمایت کند چراکه عوامل و ابزاری که ایران برای حمایت در اختیار داشت، از جمله حزبالله، گروه فاطمیون و زینبیون بودند که به شدت آسیب دیدند و نمیتوانستند خیلی به بشار اسد کمک کنند.
از سوی دیگر اسرائیلیها نیز به امکانات بالقوه ایران صدمه بسیاری زدند و در نتیجه ایران مثل گذشته نمیتوانست برای نجات بشار اسد کاری کند. روسها هم به این نتیجه رسیدند که نمیشود این حکومت را به واسطه مشکلاتی که خودشان در اوکراین پیدا کردهاند، سرپا نگه دارند و مجموعهای از این عوامل دست به دست هم داد و باعث سقوط سوریه شد.
در عین حال مهمترین نیروی نظامی که علیه بشار اسد وارد میدان شد (تحریرالشام) اسلامگرا و بنیادگرا هستند و قبلاً سابقه همکاری با القاعده را داشتند، اما آنها هم متوجه شدند که باید باورها، اعتقادات و رفتارهای رادیکال را کنار بگذارند و همین باعث شد که غربیها و آمریکاییها از به قدرت رسیدن این گروه چندان ابراز نگرانی نکنند.
چگونه اپوزیسیون مسلح تبدیل به نیروی جایگزین در مناسبات سوریه شد و آیا تجربه اسد میتواند به تقویت چنین گرایشهایی در اپوزیسیون ایران منجر شود؟
صادق زیباکلام: قطعاً سقوط بشار اسد به پیشرفت دموکراسی در خاورمیانه، عراق، ایران و کل منطقه کمک میکند اما اینکه در ایران چه نگاهی به این موضوع شود و از آن چه درسی گرفته شود، نیاز به توضیحات بیشتر است. چراکه در سوریه هیچکس حاضر نشد در حمایت از بشار اسد به میدان بیاید اما در جمهوری اسلامی اینگونه نیست و با وجود همه ناملایمات، سختیها، فشارها و سیاستهای نادرست، همچنان جمعیت قابل توجهی را شامل میشود که از همین سیاستها دفاع میکنند و اگر با ادامه روند یک نیروی نظامی فرضاً بخواهد چنین حرکتی را انجام دهد، این گروه قطعاً به نفع جمهوری اسلامی به پا میخیزند و شرایط خیلی با شرایطی که به وجود آمده، فرق میکند.
نکته دیگر اینکه در سوریه آثار جنگ داخلی فقط محدود به خود سوریه بود و جای دیگری در نتیجه این اتفاق دچار بحران و تغییر نشد اما اگر جنگ داخلی در ایران به وجود بیاید، عراق، عربستان، کویت، خلیج فارس و مرزهای دیگر ما به هم خواهد ریخت و اینگونه نیست که اپوزیسیون و آمریکا نیروی نظامی را گسیل کنند که تهران را تصرف کنند و داستان سوریه تکرار شود. داستان ایران یک راه بیشتر ندارد و آن هم تغییرات از درون خود کشور است.
آیا تجربه سوریه میتواند بسترساز بازنگری جدی ایران در سیاستهای داخلی و خارجی شود و اصولاً با توجه به تحولات ماههای اخیر و روی کار آمدن آقای پزشکیان، سیستم توانایی و ظرفیت تغییرات جدی را از خود نشان داده است؟
صادق زیباکلام: علیالقاعده باید اینگونه باشد و بزرگترین درسی که نظام جمهوری اسلامی باید از شرایط سوریه بگیرد، این است که اگر نظامی از حمایت مردمی برخوردار نباشد، به صرف پشتوانه و حمایت روسیه یا هر قدرت خارجی دیگر نمیتواند روی این موضوع حساب کند و سوریه نشان داد مهمترین ابزار و عاملی که میتواند باعث حفظ یک نظام شود، نه موشک و تانک و سلاح هستهای، بلکه حمایت مردمی است و تنها و تنها همین عاملِ حمایت مردمی است که میتواند نظام را سرپا نگه دارد.
سقوط بشار اسد و پیش از آن آتشبس لبنان و شهادت نصرالله، هنیه و سرانمقاومت چه تاثیری بر موقعیت نیروهای حامی سیاست حاکم بر مسائل منطقهای ایران خواهد داشت؟ آیا نیرویی که از آن بهعنوان «هسته سخت» یا «وفاداران» یاد میشود، با این رخدادها، مسئلهدار و یا دچار ریزش و فرسایش میشود؟
صادق زیباکلام: زمان آن فرا رسیده است که طرفداران سیاستهای گذشته به خودشان بیایند. متاسفانه مجلس هیچ نقشی در سیاست خارجی ندارد و ریاستجمهوری و دیگر قوا نیز نقش و تاثیری در سیاست خارجی ندارند و اینجاست که سیاست خارجی باید پاسخگو باشد. کسانی که آن سیاستها را مطرح کردند و اینهمه در سوریه هزینه کردند، کسانی که برای حزبالله در لبنان سرمایهگذاریهای بزرگی انجام دادند آیا امروز نباید درباره شکست این سیاست پاسخگو باشند؟ متاسفانه در ایران نظام پاسخگویی وجود ندارد، هرکاری که میکنند معتقدند که درست بوده و هر کاری هم که نکنند را هم درست میدانند.
اگر دموکراسی در کشور بود، قطعاً مسئولین در قبال شکستهایی که در سوریه و لبنان دچار آن شدند باید پاسخگو بودند. باید بگویند چه پاسخی برای سیاستهایی دارند که اینگونه یکی پس از دیگری با شکست مواجه شده است. درباره نیروی سخت وفادار نیز باید بگویم اگر دچار ریزش نشوند، قطعاً با پرسشهای عمیقی در رابطه با سیاستهای نظام مواجه شدند.
قطعاً کسانی که طرفدار این سیاستها هستند میبینند که نظام نمیتواند به آنها هیچ پاسخ موجه و قانعکنندهای بدهد مبنی بر اینکه چرا اینهمه در سوریه و لبنان سرمایهگذاری کرد و آیا سیاست نابودی اسرائیل درست بود یا خیر. فکر میکنم این تصمیمگیران پاسخ درستی برای طرفداران خود ندارند و قطعاً این شکستها باعث ریزش بیشتر طرفداران نظام خواهد شد و شده است.
-
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۰۳:۰۹
-
۱۵ بازديد
-
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1542054/