چالش سختتر از لیبی
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
مقیاس چالشی که سوریه با آن مواجه است، بیشتر از چالشی است که لیبی در سال 2011 با آن مواجه شد. معمر قذافی، رهبر لیبی، پس از کمتر از یک سال درگیری که به بهای از دست رفتن جان هزاران نفر تمام شد، سرنگون شد اما پس از مرگ او، بسیاری از زیرساختهای لیبی دستنخورده باقی ماند. شورشیان لیبی حتی قبل از سرنگونی قذافی نیز نفت صادر میکردند. انقلاب سوریه پس از بیش از یک دهه درگیری بیرحمانه رخ داد. در این دوره طولانی بسیاری از زیرساختهای این کشور به واسطه جنگ داخلی از بین رفت.
تیم ایتان تحلیلگر خاورمیانه اندیشکده چتمهاوس| تسلیم شدن سریع و کامل حکومت اسد در سوریه نشان میدهد که نظامهای سیاسی شکننده چقدر میتوانند به سرعت دگرگون شوند اما سوریه اکنون در میانه یک گذار نامطمئن قرار دارد. درباره آینده گذار قدرت در سوریه احتمالات زیادی میتوان مطرح کرد و بههیچوجه نمیتوان با هیچ سطحی از اطمینان درباره یکی از این احتمالات سخن گفت. سیاستمداران منطقهای و فرامنطقهای، با توجه به پیچیدگی اوضاع، در ابراز نظر درباره آینده سوریه احتیاط کردهاند.
آنها همچنین تجربیاتی را از سایر کشورهای متاثر از درگیریها در ذهن دارند و این تجربیات در ذهن آنها زنگهای هشدار را به صدا درمیآورد. به عنوان مثال، دیوید لامی، وزیر خارجه بریتانیا، در 9 دسامبر در پارلمان این کشور گفت: «ما نمیخواهیم سوریه مانند لیبی شود... شکسته و آسیبپذیر در برابر گروههای تروریستی مختلف».
چالشهای بزرگتر
در واقع، مقیاس چالشی که سوریه با آن مواجه است، بیشتر از چالشی است که لیبی در سال 2011 با آن مواجه شد. معمر قذافی، رهبر لیبی، پس از کمتر از یک سال درگیری که به بهای از دست رفتن جان هزاران نفر تمام شد، سرنگون شد اما پس از مرگ او، بسیاری از زیرساختهای لیبی دستنخورده باقی ماند. شورشیان لیبی حتی قبل از سرنگونی قذافی نیز نفت صادر میکردند.
انقلاب سوریه پس از بیش از یک دهه درگیری بیرحمانه رخ داد. در این دوره طولانی بسیاری از زیرساختهای این کشور به واسطه جنگ داخلی از بین رفت. این درگیری بحران گسترده پناهندگان را ایجاد کرد و تعداد کشتهشدگان را به بیش از 500 هزار نفر رساند. شکافهای اجتماعی و شکافهای سیاسی در سوریه در سال 2024 عمیقتر از لیبی در سال 2011 است. تفاوت عمده دیگر ساختار اقتصاد سوریه است. به واسطه فشار تحریمهای سنگین و با هدف کسب درآمد، اسد با تولید آمفتامین سوریه را تا حد زیادی به یک کشور تولیدکننده مواد مخدر تبدیل کرد.
سایر مناطق کشور عملاً بهگونهای عمل میکردند که گویی یک تقسیم رسمی در سوریه وجود دارد. بخشهایی از شمال سوریه از لیر ترکیه به عنوان واحد پول خود استفاده میکردند. زیرساختهای نفتی سوریه در مناطق تحت کنترل کُردها متمرکز است، و دولت سوریه صادرکننده اصلی نبود. این بدان معناست که هیچ زیرساخت ملی و گستردهای وجود ندارد که همه طرفها در آن منافع اقتصادی مشترکی داشته باشند. در مقابل، در لیبی، مقامات رقیب قذافی میدانستند که اقتصاد کشورشان به زیرساختهای نفت و گاز وابسته است و همین مسئله سطحی از وابستگی متقابل را ایجاد میکرد.
چشمانداز امنیتی درهمشکسته
شاید واضحترین شباهت بین لیبی و سوریه، چشمانداز امنیتی این دو کشور باشد. در هر دو کشور، طیف گستردهای از گروههای مسلح قلمروهای مخصوص به خود را کنترل میکنند. درباره هیئت تحریرالشام و سیر حرفهای احمدالشرع، فرمانده آن، از عضویت در شاخه القاعده تا رهبر یک جنبش ملی، مطالب زیادی نوشته شده است اما او اکنون باید با طیفی از جناحهای مسلح با منافع ریشهدار و متضاد، از ارتش ملی سوریه تحت حمایت ترکیه گرفته تا نیروهای کرد سوریه دموکراتیک روبهرو شود. در لیبی، تلاشها برای تحت کنترل درآوردن مجموعهای از گروههای مسلح تحت کنترل وزارت دفاع و وزارت کشور شکستخورده است.
در عوض، آنچه اتفاق افتاده عمدتاً برعکس بوده است: گروههای مسلح به جای کنترل نهادهای دولتی بر آنها، خودشان بر نهادهای دولتی نفوذ و کنترل داشتهاند. تقریباً همه جناحها در لیبی به دولت وابسته هستند و آنها، حداقل در تئوری، به همین شکل پذیرفته شدهاند. با این حال، زنجیرههای فرماندهی اصلی و رقیب آنها به حال خود باقی مانده است و فرماندهان قدرتمند در یک محیط بسیار امنیتیشده با دیگر فرماندهان همکاری و رقابت میکنند. در نتیجه، رقبای سیاسی عملاً با تأمین منابع و ایجاد اتحادهای غیررسمی به دنبال راضی کردن گروههای مسلح بودهاند.
احمدالشرع، یا همان جولانی، اخیراً اعلام کرده برای انحلال گروههای مسلح سوریه و قراردادن جنگجویان مسلح تحت وزارت دفاع سوریه اقدام خواهد کرد اما این امکان وجود دارد که چنین نتیجهای به دست نیاید. ابهامات مهمی در مورد چگونگی دستیابی به این هدف وجود دارد؛ بهویژه با توجه به عدم توافق در میان گروههای مختلف شورشی. اگر رویدادهایی که در لیبی رخ داد، در سوریه به وقوع بپیوندد وضعیت بسیار چالشبرانگیز خواهد بود و ممکن است درگیری بین جناحهای رقیب در سوریه، تشدید شود.
دخالت خارجی
احمدالشرع نیز به شدت تحت تأثیر موضع کشورهای خارجی قرار خواهد گرفت. در لیبی، بازیگران خارجی با جناحهای رقیب شراکت ایجاد کردهاند و همین جناحبندیها تلاشهای سازمان ملل برای برگزاری انتخابات در لیبی را ناکام گذاشته و منجر به ایجاد مراکز قدرت رقیب شده است. نیروهای مسلح عربی در لیبی به رهبری خلیفه حفتر - که روابط گستردهای با رژیم اسد داشتند - با حمایت گسترده کشورهایی مانند امارات، مصر و در سالهای اخیر روسیه، تسلط خود را در شرق و جنوب لیبی توسعه دادند.
حفتر با وجود اینکه در مذاکرات توافق سیاسی لیبی در سال 2015 به حاشیه رانده شد، توانست حمایت برخی کشورهای خارجی را جلب کند و نشان داد که حامیان خارجی میتوانند ثروت و جایگاه جناحهای محلی را احیا کنند. در همین حال، گروههایی در غرب لیبی با ترکیه همکاری کردهاند. در سوریه تنها حوزهای که ارتشهای غربی در آن درگیر شدهاند، مبارزه با تروریسم بوده است اما این امکان وجود دارد که سوریه در آینده چالشهایی به مراتب مهمتر از تروریسم را برای کشورهای خارجی به دنبال داشته باشد.
درسی که از لیبی میتوان گرفت در اینجا واضحتر به نظر میرسد: بدون ایجاد اجماع بین بازیگران خارجی، توافقات شکننده میان جناحهای سوریه ممکن است تضعیف شود و روی کار آمدن یک حکومت کارآمد در سوریه به سراب تبدیل شود. قابل توجه است که بسیاری از کشورها از جمله امارات، روسیه و ترکیه که بر تحولات لیبی اثرگذار هستند، در سوریه نیز منافعی برای خود دارند. پیش از سرنگونی اسد، بازیگران خارجی مشارکت خود در سوریه را کاهش داده بودند اما این روند حالا و بعد از سقوط اسد میتواند تغییر کند و احتمالاً در منطقهای که درگیریهای متعدد در آن با هم همپوشانی دارند، این تغییر میتواند وضعیت را پیچیدهتر کند.
ارتباط سیاست و امنیت
آخرین درسی که میتوان از لیبی گرفت این است که پیامدهای قطع ارتباط بین رهبری سیاسی و گروههای مسلح بسیار خطرناک است. اگر گروههای مسلح به حال خود رها شوند و رهبری سیاسی نداشته باشند، وضعیت آینده سوریه بهطور قطع با هرج و مرج روبهرو خواهد بود. رهبری لیبی پس از سال 2011 با مجموعهای از گروههای شورشی که قذافی را سرنگون کردند و گروههای مسلحی که پس از آن توسعه یافتند، هیچ ارتباطی نداشت و در نتیجه گروههای مسلح در جدال قدرت بر سر لیبی پیروز شدند.
حفتر در سالهای اخیر قدرت مستقیمی بر نهادهای دولتی در مناطق تحت کنترل خود ایجاد کرده است و فرماندهان گروههای مسلح لیبی در بقیه کشور نیز به قدرت نزدیکتر شدهاند. سوال این است که آیا سوریه از الگوی مشابهی پیروی خواهد کرد؟ جنبش سیاسی ائتلاف ملی سوریه به عنوان چتر سیاسی فراگیر در طول جنگ داخلی سوریه با هدف مقابله با اسد شکل گرفت اما این جنبش مدتهاست که از گروههای مسلح حاضر در سوریه فاصله گرفته است و احمدالشرع نیز ذیل این جنبش فعالیت نمیکند. باید دید که آیا یک رهبری سیاسی غیرنظامی میتواند کنترل روند حوادث در سوریه را پس بگیرد یا خیر.
آریا صدیقی
-
سه شنبه ۱۱ دي ۱۴۰۳ - ۲۳:۵۱:۲۳
-
۱۰ بازديد
-
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1548916/