بزرگنمايي:

پیام ویژه - ایران / سارق سابقه‌دار که با دیدن درگیری یک زوج جوان در پارک به قصد دفاع از زن، با شوهرش درگیر شده و او را کشته بود به قصاص محکوم شد و با تأیید حکم در دیوان عالی در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
 آبان‌ماه 1402 زن جوانی در تماس با مرکز فوریت‌های پلیسی از مرگ شوهرش با ضربه‌های چاقوی مردی غریبه در یکی از پارک‌های شهر تهران خبر داد. وقتی مأموران کلانتری افسریه به محل حادثه رفتند، زن جوان که وحشت‌زده و گریان بود، گفت: سینا همسر موقتم بود، من یک سال قبل با او آشنا شدم. روز حادثه برای هواخوری به پارک رفته بودم که همان موقع سینا با من تماس گرفت و وقتی فهمید در پارک هستم خیلی عصبانی شد و ‌گفت این پارک محل تردد موادفروش‌ها و معتادان است و نباید تنهایی به آنجا می‌رفتی. چند دقیقه بعد هم با موتورش به دنبالم آمد و گفت سوار شو تا برویم؛ چون با من تند برخورد کرده بود و می‌خواست به زور مرا سوار موتورش کند، ناراحت شده بودم و مقاومت کردم که کار به درگیری کشید و در همین موقع دو مرد جوان که در پارک بودند به خیال اینکه سینا مزاحمم شده به طرف ما آمدند و با سینا درگیر شدند.
 در یک چشم بر هم زدن درگیری بالا گرفت و در نهایت یکی از آنها با چاقو دو ضربه به شوهرم زد و بلافاصله با موتور از محل متواری شدند.
در ادامه تحقیقات، مأموران با بازبینی فیلم دوربین مداربسته محل، متهم را که از اشرار و سارقان سابقه‌دار محل بود شناسایی و وی را بازداشت کردند.
متهم بعد از دستگیری و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل اعتراف کرد و مدعی شد: نمی‌دانستم مقتول شوهر آن زن است، وقتی دیدم زن از رفتن با او امتناع می‌کند فکر کردم مزاحمش شده به همین خاطر به قصد کمک به آن زن وارد درگیری شدم.

با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم به جایگاه رفت و با پذیرش اتهام قتل گفت: من سارقم، آدمکش نیستم. روز حادثه من و دوستم در حال چرخیدن در خیابان بودیم و به دنبال طعمه‌ای برای سرقت می‌گشتیم که این زوج را دیدیم که داشتند دعوا می‌کردند، مرد قصد داشت زن جوان را به زور سوار موتورش کند. دلم برای آن زن سوخت و خواستم کمکش کنم اما درگیر شدیم و من با چاقو دو ضربه به او زدم. وقتی دیدم روی زمین افتاد با دوستم سوار موتورمان شدیم و فرار کردیم. باور کنید اصلاً فکر نمی‌کردم آنها زن و شوهر هستند وگرنه دخالت نمی‌کردم.
در پایان جلسه، قضات مرد سارق را به قصاص محکوم کردند.
پس از صدور حکم، پرونده به دیوان‌ عالی کشور رفت و قضات شعبه 7 دیوان نیز حکم قصاص را تأیید کردند و سارق قاتل در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.