سرمقاله همشهری/ مذاکره، پرده توهم آمریکا را ضخیمتر میکند
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - همشهری / «مذاکره، پرده توهم آمریکا را ضخیمتر میکند» عنوان یادداشت روز در روزنامه همشهری به قلم احسان صالحی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
یک محور مهم بیانات روز چهارشنبه رهبر معظم انقلاب در دیدار مردم قم ضرورت شکستن توهم اقتدار آمریکا بود. بخش مهمی از این راهبرد در گرو عملکرد فعال دستگاهها و عناصر رسانهای و فرهنگی کشور است. در این زمینه هرچه کار و سرمایهگذاری انجام شود اندک است؛ چراکه ملت ایران تحت شدیدترین و وحشیانهترین جنگ تبلیغاتی قرار دارد. با عدد و رقم میتوان ثابت کرد که هیچ کشوری در عصر رسانههای جدید اینگونه به شکل ترکیبی تحت فشار روانی و تبلیغاتی نبوده است. منشأ این جنگ روانی نیز به همان کینهشتری آمریکا از بریدن پایش به واسطه انقلاب اسلامی از ایران راهبردی برمیگردد. موضوع مقابله رسانهای با جنگ عظیم و نابرابر تبلیغاتی و کیفیت شکستن توهم اقتدار دشمن در این میدان موضوعی بسیار مهم و مجزاست، اما آنچه در این یادداشت به آن پرداخته میشود تلهای به نام مذاکره با آمریکاست که درصورت وارد شدن به آن نهتنها از توهم اقتدار آمریکا و در نتیجه فشارهای آن به ملت ایران کاسته نمیشود، بلکه آن پرده توهم ضخیمتر و فشارها شدیدتر میشود.
اجازه دهید قبل از برشمردن منافع آمریکا از مذاکره و خسارتهای آن برای ما به این مسئله بپردازیم که آمریکاییها در چه بستر و چارچوبی بهدنبال مذاکره با ایران هستند. برای پاسخ به این سؤال باید چارچوب روایت فعلی اندیشکدهها و رسانههای غربی از ایران را بررسی کرد. بررسی گزارشها و توصیههای اندیشکدهها و رسانههای غربی از ایران در چارچوب «فروپاشی» است. کیفیت تصویرسازی رسانههای غربی از تحولات منطقه، فروپاشی جبهه مقاومت و القای استمرار دومینوی فروپاشی در همه اجزای این محور ازجمله ایران است. در روایت مزبور، جبهه مقاومت با ضربات اساسیای که به آن وارد شده فروپاشیده و این فروپاشی منجر به تضعیف ایران بهعنوان محور مقاومت شده است.
در برابر این شرایط، 2سطح از ادبیات در مراکز فکری و تبلیغاتی غرب در حال تجویز است: 1) جنگ، 2) دیپلماسی(مذاکره).
با نزدیکشدن به زمان استقرار ترامپ، توصیههای سیاستی جنبههای عملیاتی به خود گرفته و سیاستمداران سابق آمریکایی از هر دو جناح، با آگاهی از ناکارآمدی گزینه جنگ، دولت بعدی آمریکا را به استفاده از ابزار دیپلماسی برای مهار ایران ترغیب میکنند. از ریچارد نفیو(دمکرات) که جزو حلقه اصلی طراحان تحریمهای سخت علیه ایران در دولت اوباما بود تا ریچارد هاس(جمهوریخواه)، رئیس سابق شورای روابط خارجی آمریکا که معاون وزیر امورخارجه در دولت جورج بوش بود، در توصیههای سیاستی خود، ابتدا تصویری ضعیفشده از ایران میسازند و سپس به ترامپ توصیه میکنند اکنون بهترین شرایط برای کشاندن ایران به میز مذاکره و تحمیل توافق جامع در موضوعات هستهای، نظامی و منطقهای است. البته میگویند گزینه و چماق عملیات نظامی نیز همواره باید در طول مذاکرات بالای سر ایران نگه داشته شود.
دستورکار توافق جامع در واقع همان ایده توافق قویتر و بلندمدتتر است که ترامپ در دوره اول ریاستجمهوری خود و سپس بایدن بهدنبال جایگزین کردن آن با برجام بودند.
زیرساخت مذاکره مطلوب از نظر آمریکا بر پایه 2عنصر «ترس» و «یأس» است؛ همان راهبرد دوستونیای که رهبر معظم انقلاب در دیدار مداحان آن را افشا کردند. از دیدگاه نظریهپردازان آمریکایی، باید با ترساندن ایران از فروپاشی و ناامیدکردن آن از بازسازی قدرت منطقهای، آن را وادار به تندادن به مذاکراتی کرد که تصور کند حفظ بقایش در گرو پذیرش آن است.
هم نفیو و هم هاس در مقالات خود بهصراحت میگویند امکان نابودی کامل برنامه هستهای ایران از طریق عملیات نظامی ممکن نیست. ضمن اینکه این کار خطر مضاعفی نیز دارد؛ یعنی ممکن است ایران را به برداشتن گام نهایی برای تولید بمب اتمی مصمم کند. همچنین در هر دو مقاله به این واقعیت اذعان شده است که سقوط نظام از طریق حمایت از اغتشاشات و براندازان در دسترس نیست. ضمن اینکه تحریم و فشار اقتصادی نیز نهتنها نتوانسته منجر به مهار برنامه هستهای و نفوذ منطقهای و قدرت نظامی ایران شود، بلکه ایران در همه این عرصهها برنامههای خود را توسعه داده است.
بنابراین تنها راه در دسترس برای مهار ایران چیدن میز مذاکره برای تسلیم تهران و دستیابی به توافقی است که نتیجه آن خلع سلاح(عوامل قدرت ایران) بهدست خودش باشد.
طرف آمریکایی در واقع بهدنبال پیروزی بدون جنگ و دستیابی به خواستههای خود از طریق شبح جنگ است. در این شرایط و با محاسبه شکلگرفته بین طرفهای غربی، نشستن پای میز مذاکره با آمریکای بدعهد، جنایتکار و حامی جنایتکار(و حتی ارسال علائمی مبنی بر آمادگی برای توافق با آمریکا مانند مقاله دکتر ظریف در فارن افرز) اعلام آمادگی برای مهار تحت جعبهابزار تحریم و تهدید نظامی و امنیتی است. پیام پذیرش چنین مذاکرهای این است که راهبرد ترس و یأس و راهبرد دومسیره فشار- مذاکره معتبر است. مذاکره در این وضعیت تلهای است که به توهم اقتدار حریف اضافه میکند و او را برای تشدید فشارها و ادامه دادن به مسیری که از آن نتیجه گرفته است مصممتر میسازد و به او میباوراند که اسلحه تحریم و تهدید کار میکند.
اما آیا عبور از تله مذاکره به معنای بیگزینه ماندن کشور است؟ تجربه 2سال و 9ماه ریاستجمهوری شهید رئیسی نشان داد که میتوان کشور را معطل و متوقف آمریکا نکرد و در همه بخشها به رشد و پیشرفت اساسی دست یافت. بهبود شاخصهای اقتصادی ازجمله افزایش رشد اقتصادی، کاهش تورم، کاهش نرخ بیکاری، کاهش رشد نقدینگی، کاهش فقر، کاهش ضریب جینی و نابرابری، رکوردزنی در تولید و صادرات نفت و اقدامات زیرساختی متعدد در بخشهای مختلف انرژی، ارتباطات، فضایی، هستهای و... گواه توفیق این راهبرد در آن دوره کوتاه مدیریتی است.
آثار آسیبهای ناشی از ترشرویی با کشورهای خواهان همکاری و معطل کردن کشور به امید آمریکا در دولتهای یازدهم و دوازدهم هنوز بهطور کامل از کشور رخت نبسته است. آزموده را آزمودن خطاست، بهخصوص آزمودهای که نتیجه آن فقط از دست رفتن فرصتها نیست، بلکه باعث تشدید توهم حریف و امیدواری او به پیشروی بیشتر میشود.
-
پنجشنبه ۲۰ دي ۱۴۰۳ - ۱۲:۳۲:۰۹
-
۱۰ بازديد
-
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1551679/