بزرگنمايي:

پیام ویژه - روزنامه جوان / چند روز قبل مردی به نام بهادر وارد اداره پلیس تهران شد و علیه دوست خود شکایت کرد.
او مدعی شد دوستش مهرداد در جریان تصادف عمدی مادرش را به قتل رسانده است.

بهادر در توضیح شکایت خود گفت: من و مهرداد هر دو سارق هستیم و جرائم زیادی مرتکب شده‌ایم. مدتی قبل به خاطر تقسیم لوازمی که سرقت کرده بودیم با هم اختلاف پیدا کردیم. مدتی که گذشت من در جریان سرقت از منازل بازداشت و به زندان افتادم و در حال طی کردن دوران محکومیتم بودم که دوستانم به من خبر دادند مهرداد حسابی پشت سرم حرف زده و برایم خط و نشان کشیده است. او کینه مرا به دل گرفته بود و قصد انتقام داشت.
دوستانم خبر دادند مهرداد برای دعوا به خانه‌مان در جنوب‌غرب تهران رفته بود تا با من دعوا کند، هرچه خانواده‌ام به او گفته بودند من در زندانم به حرف آنها توجه نکرده بود و در فرصتی مناسب در جریان تصادف عمدی مادرم را به قتل رسانده که از او شکایت دارم. 
تأیید تصادف مرگبار
بعد از مطرح شدن این شکایت، مأموران پلیس آگاهی در این باره تحقیق کردند. بررسی‌ها نشان داد روز حادثه مادر بهادر مقابل خانه‌شان در جریان تصادف مجروح شده و بعد از انتقال به بیمارستان جانش را از دست داده و راننده هم از محل فرار کرده است.
همچنین مشخص شد خانواده بهادر با حضور در دادسرای محل از راننده فراری شکایت کرده بودند.
در شاخه دیگری از تحقیقات، اعضای خانواده بهادر به دادسرا احضار و از آنها تحقیق شد که تأیید کردند روزی که مادرشان در جریان تصادف دچار حادثه شد، مهرداد مقابل خانه‌شان رفته و با آنها درگیر شده بود. از سوی دیگر بررسی کارشناسان پلیس راهور نشان داد تصادف به صورت عمدی اتفاق افتاده است. بررسی دوربین‌های مداربسته هم نشان داد حادثه عمدی رقم خورده و راننده مسافتی دورتر از محل حادثه خودروی خود را پارک کرده و به صورت پیاده از محل گریخته است.
بنابراین مهرداد به عنوان مظنون تحت تعقیب قرار گرفت. بررسی‌های بعد نشان داد همزمان با مرگ مادر بهادر، مهرداد هم از خانه‌شان فرار کرده است. با این حال کارآگاهان پلیس موفق شدند مخفیگاه متهم را شناسایی و او را دستگیر کنند. 
اعتراف به قتل
مهرداد وقتی مورد بازجویی قرار گرفت به تصادف عمدی اعتراف کرد. او گفت: من و بهادر از مدت‌ها قبل با هم به دنبال کار خلاف می‌رفتیم، اما بعد از آن با هم اختلاف پیدا کردیم. مدتی که گذشت دوستانم به من خبر دادند بهادر پشت سرم بدگویی می‌کند برای همین تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. روز حادثه برای انتقام از او به خانه‌شان رفتم. قبل از آن هرچه با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم، خاموش بود. وقتی مقابل خانه‌شان رفتم، اعضای خانواده‌اش گفتند مأموران او را بازداشت کرده‌اند. تصور کردم بهادر در خانه است و آنها دروغ می‌گویند، برای همین مقابل خانه‌شان کمین کردم. منتظر فرصتی بودم که از خانه خارج شود تا او را گرفتار کنم. ساعتی بعد مادرش از خانه بیرون آمد. تصمیم گرفتم با تصادف عمدی او را مصدوم کنم که شاید بهادر برای حمایت از او از خانه خارج شود، برای همین با ماشین به سمت مادرش رانندگی و به عمد با او تصادف کردم.
بعد کمی جلوتر خودرو را متوقف کردم و منتظر ماندم که بهادر از خانه بیرون بیاید، اما از او خبری نشد تا اینکه دوستانم خبر دادند مادر بهادر در بیمارستان فوت شده است. آنجا بود که ترسیدم و در خانه دوستانم پنهان شدم که مأموران به سراغم آمدند و بازداشتم کردند. 
 تحقیقات بیشتر از متهم در پلیس آگاهی تهران جریان دارد.