سرمقاله سازندگی/ حیرت و بهت براندازان
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - روزنامه سازندگی / «حیرت و بهت براندازان» عنوان یادداشت روز در روزنامه سازندگی به قلم صادق زیباکلام است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در روزگاری که امید به توافق میان ایران و آمریکا، پس از سالها تنش و خصومت، دوباره جان گرفته، گروهی از این وضعیت ناراحت و دلخورند؛ نه فقط آنهایی که از ابتدا هم خواهان درگیری و براندازی جمهوری اسلامی بودهاند بلکه حتی بخشی از نیروهای داخلی که تنشزدایی را برنمیتابند نیز در صف ناراضیان ایستادهاند. به راستی چرا احتمال توافق و کاهش تنش برای برخی چنین ناراحتکننده است؟
بیرون از مرزها، کسانی مانند بنیامین نتانیاهو، براندازان، سلطنتطلبها و گروههایی که همه امیدشان به تشدید بحران میان ایران و آمریکا و در نهایت، سقوط نظام جمهوری اسلامی دوخته شده بود از روند اخیر ناامید شدهاند. آنها که منتظر بودند، نشانههایی از فروپاشی نظام یا دستکم یک درگیری نظامی جدی با آمریکا بروز پیدا کند، حالا در بهت و افسردگی به این میاندیشند که تمام معادلاتشان نقش بر آب شده است. از دید آنها، تنها راهحل پایان دادن به جمهوری اسلامی، درگیری مستقیم با آمریکا و به زانو درآوردن نظام از راه فشار خارجی بود. اما اکنون که خبری از سقوط یا جنگ نیست و چشمانداز مطلوبشان در هالهای از ابهام فرو رفته است.
براندازان خارج از کشور، اکنون اگر افسرده نباشند، خشمگین هستند. آنهایی که منافع اقتصادی خود را در فروپاشی ایران و جمهوری اسلامی بنا کرده بودند، بهتزده به این مذاکرات خیره شدهاند. تصویر نتانیاهو را هنوز فراموش نکردهایم که یک ساعت قبل از اعلام مذاکرات، از آن خبردار شده بود. اما شگفتآور آن است که ناراحتی و افسردگی، تنها در میان این مخالفان بیرونی دیده نمیشود. بخشی از نیروهای تندروی داخلی نیز به شدت نگراناند. این نگرانی از آنجا ناشی میشود که نگاه و بینش آنها، سالها بر غربستیزی بنا شده است. ایدئولوژیای که تقابل با غرب و دشمنتراشی را مبنای مشروعیت خود قرار داده بود حالا در بهت و حیرت و خشم است. آنها دریافتهاند که هر گامی به سمت تنشزدایی و توافق به معنای عقبنشینی از آن چیزی است که سالها مبنای هویتیشان بوده است. این افراد نگرانند چون میبینند با نزدیک شدن به مذاکره و تعامل؛ نه فقط از حیث شعارها بلکه از نظر موقعیت و منافع شخصی نیز خلع ید شوند و دیگر حرف و سخنی برای جریان سیاسی خود نداشته باشند. چراکه بسیاری از آنها، جایگاه و نفوذ خود را مدیون همین ادبیات تقابلی بودهاند. گفتوگو با غرب و آمریکا، آنها را خشمگین کرده و محتمل است، فشارها بر دولت و رئیسجمهور را افزایش دهند.
نکته مهم اینجاست در حالی که براندازان بیرونی از احتمال ادامه حیات جمهوری اسلامی ناراحتاند، تندروهای داخلی به خاطر از بین رفتن بنگاه منفعتطلبانهشان نگراناند. تفاوت این دو گروه در هدف نهایی آنهاست؛ یکی به دنبال براندازی کامل است، دیگری میخواهد نظام بماند اما به شرط آنکه همچنان منافع مالی و سیاسی دشمنی با غرب به آنها برسد. هر دو گروه در ظاهر دو جبهه متخاصماند اما در این نقطه به هم میرسند: آنجا که توافق و تنشزدایی را خطری برای اهداف خود میبینند.
بازار ![]()
باید پذیرفت که این نگاه و جریان سیاسی، پایگاه مردمی خود را نیز از دست دادده است. حاملان تفکر غربستیزی به معنای عام آن حتی در جبهه اصولگرایان نیز خواهان ندارند. ریزش نیروهای بدنه آنها و شقهشقه شدن آنها گواه بر این است که این خط تندروی به پایان خود نزدیک شده است و مردمی که گرفتار مشکلات اقتصادی و سیاسیاند، دیگر حاضر نیستند این افراد و جریان را به دوش بکشند.
در نهایت، آنچه این روزها شاهدش هستیم، رسیدن براندازان خارجی و تندروهای داخلی بهم دیگر است. شاهد هستیم که عقلانیت، منافع ملی و آرامش مردم در اولویت قرار گرفته است و هیچ امری از این مهمتر نیست.
-
يکشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۴ - ۰۹:۳۵:۰۹
-
۱۷ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1579863/