چهار سیگنالی که از عمان منتقل شد
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
ساسان کریمی| در سیاست به شمول سیاست خارجی، ایجاد وضعیت یک سرفصل اساسی است. واقعیت آن است که مذاکره با ترامپ، تصمیمی بدیهی نبود؛ مقتضیات منافع ملی، ایجاب میکرد تصمیمسازان تلاش کنند نسخههای بدیل در شکلهای متفاوت برای تنویر ذهن سیاستمداران و تصمیمگیران ارایه کنند و آنها موقعشناسانه در میان این گزینهها دست به انتخاب بزنند. علی القاعده آنچه امروز در جریان است از پیش از انتخابات ریاستجمهوری امریکا، در مدار محاسبه تصمیمسازان و تصمیمگیران قرار داشته است. اما ایجاد وضعیت، که گاه در طول این زمان، کار از دست رفته دیده میشد امر بدیهی و سادهای نبود. اما هر چه شد به یمن کار کارشناسانه و اهتمام شایسته، کشور توانست وضعیت خود در منطقه و جهان را مدیریت کرده و تیر بدخواهان را به سنگ بکوبد.
آنچه از چندی پیش در جریان است، قرار گرفتن کار اجرا و پیش بردن وضعیت ایجاد شده در دست وزارت امور خارجه است که دور نخست مذاکرات آن را در مسقط شاهد بودیم. واقعیت این است که هر چند بازدهی و سرعت مذاکره مستقیم با مذاکره با واسطه غیرقابل مقایسه است اما به واسطه تاریخ فیمابین به خصوص پس از خروج ایالاتمتحده امریکا از برجام و موضوعات دیگر، فعلا تصمیم بر مذاکرات غیرمستقیم گرفته شده که باز هم تا حدی میتواند کارآمد باشد.
آنچه در مذاکرات شنبه گذشته گذشت، تبادل چهار پیام متقابل بود که طبعا به واسطه اولیه بودن مباحث اطمینان از کلیات بود: اینکه طرفین با احترام متقابل و لحن قابل قبول به مسقط آمدهاند، اینکه اراده سیاسی برای پیش رفتن در مسیر صحیح در طرفین موجود است، اینکه در مورد موضوعی یکسان یعنی برنامه صلحآمیز هستهای ایران صحبت میکنند و اینکه در تصویر نهایی، تصورات غیرواقعی از یکدیگر مانند جمعآوری برنامه هستهای یا خلع سلاح و موضوعات مشابه از سوی دیگر حاکم نیست. اینها البته همه گامی بسیار کوچک ولی مهم است؛ بهطوری که اگر غیر از اینها بود، امیدواری به ادامه مذاکرات در دسترس نبود.
اما واقع امر آن است که ما هنوز در گام نخست و بسیار سیاسی مذاکرات هستیم، به طوری که هنوز هیچ بخشی از امور فنی هستهای، حقوقی، مالی و تحریمی مورد بحث قرار نگرفتهاند. اصل حضور طرفین در مسقط و لحاظ کردن مواضع قبلی هر یک، نتیجه حاصله هفته گذشته یعنی بلند شدن دودی سفید از مسقط را به ذهن تقریب مینمود اما این نتیجه بسیار اولیه است. در واقع در جلسه اول با مشخصات پیشگفته، جای چندانی برای اتخاذ مواضع حداکثری از سوی طرفین متصور نبود.
آنچه موضوع بحث است چگونگی پیمودن راه برای ایران از موقعیت فنی کنونی به چیزی نزدیک به مشخصات فنی برجام از یکسو و نیز برداشته شدن موثر تمام تحریمهای هستهای از سوی دیگر است. این تصویر البته بازگشت همه طرفهای اولیه به اجرای تعهدات برجامیشان محسوب میشود که بدوا و مطابق اظهارات دونالد ترامپ موردنظر او نیست. تعهدات یا پذیرفتن محدودیتهای بیشتر ازسوی ایران طبعا نمیتواند در زمره راهحلهای ممکن باشد. بنابراین آنچه به نظر میرسد، این است که قرارهای احتمالی پیش رو که طبعا مذاکره بر سر موضوعات فنی و تحریمی خواهد بود، چالشهای خود را به همراه آورد.
محورهای مورد بحث در هفتههای پیش رو طبیعتا ازسوی امریکاییها در بُعد هستهای خواهد بود یعنی حجم و سطح غنیسازی اورانیوم، مساله اورانیوم فلزی، تعداد سانتریفیوژها و غیره و از سوی جمهوری اسلامی ایران اینکه بتواند بهطور موثر و مطمئنی از رفع کامل و یکباره تحریمها بهرهبرداری کند.
آنچه لازم است اینکه در بدو امر نباید با انتظار عمومی فراگیر و فشار رسانهای، بار را بر تیم مذاکرهکننده افزود. افزایش سطح باور عمومی به مثبت بودن نتیجه مذاکره، یعنی اشتباه گرفتن اصل مذاکره با نتیجه آن و این سختی کار را بر تیم مذاکرهکننده دوچندان خواهد کرد.
در عین حال، باید توجه داشت که رسانههای جهان نوعا در دستان طرفهای مقابل ما قرار دارند. بنابراین پیش افتادن در بازی رسانهای و به بیان صحیحتر، روایتسازی آن چیزی است که باید در کنار مذاکره و در سطحی بالا به آن پرداخته شود؛ باید به خاطر داشت که «روایت دوم» هیچگاه به شایستگی دیده و شنیده نمیشود.
کارشکنی ترامپ در میانه راه هم از جمله مواردی است که ممکن است باتوجه به روحیه او رخ دهد و میبایست در زمره امور احتمالی قرار بگیرد: ترامپ چندان صبر و قراری برای عبور دادن امور از هزارتوی مخمصه ندارد و ممکن است به مانوری ناگهانی دست بزند که از پیش میبایست برای آن تمهید نمود.
به نظر میرسد آنچه در پیش روست نه یک مسیر هموار با شیبی ملایم که راهی است پرفراز و نشیب ولی نه چندان طولانی. باید تلاش کرد در میانه بحث، نه امریکاییها خیال باطل ضعف ایران را در سر بیاورند و نه به دیگران چنین نادرستی را القا کنند. به مجرد خیال خام ضعف ایران، آنچه حاصل خواهد شد شکست و زیادهخواهی طرف مقابل خواهد بود. علاوه بر آنکه در منطقه، اروپا و خود ایالاتمتحده بدخواهان بسیار در کمینند تا در بزنگاهی درخور، ضربه خود را به ایران، صلح و دیپلماسی وارد کنند. در دام ایشان و به بیان دقیقتر «قاب امنیتیسازی ایران» نباید افتاد.
بازار ![]()
-
سه شنبه ۲۶ فروردين ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۲:۴۷
-
۹ بازديد
-

-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1580706/