پیام ویژه - عصر ایران /متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
کاش در برمودا با یادآوری گفتوگوی سال 1400 کیانوش جهانپور با دکتر مرندی به این موضوع پرداخته میشد که چرا برای او امکان شکوفایی چه پیش از انقلاب با تحصیل در دانشکده پزشکی و نزد استادی چون دکتر قریب و بعد مهاجرت به آمریکا فراهم بوده و بعد از انقلاب هم وزارت و نمایندگی مجلس را تجربه کرده و حالا این قدر مسیر بر جوانان دشوار شده؟ همچنین کاش مجری به بهانه حضور جواد انصافی بحث سیاه بازی را با میهمانان باز کند وبه سینی دمنوش بسنده نشود.
وقتی رقم جایزه صندوق جمعیت سازمان ملل را 14 هزار دلار اعلام کرد نجف زاده پرینتی نشان داد که 14 هزار دلار نبوده و 25 هزار دلار بوده است.
با این که مصاحبه نجفزاده با دکتر مرندی در برمودا بسیار جذابتر از گفتوگوی سال 1400 کیانوش جهانپور با او در برنامۀ تاریخ شفاهی نظام سلامت است ولی کاش به این موضوع بیشتر پرداخته میشد که چرا برای علیرضا مرندی امکان شکوفایی چه پیش از انقلاب با تحصیل در دانشکدۀ پزشکی و نزد استادی چون دکتر قریب و بعد مهاجرت به آمریکا فراهم بوده و بعد از انقلاب هم وزارت و نمایندگی مجلس را تجربه کرده و حالا این قدر مسیر را بر جوانان دشوار کردهاند؟
از این حیث کاش همان خاطره گفتوگوی قبلی را تکرار میکرد. این که پزشکی جوان و در جستوجوی شغل -ولو کاری در بیابان- بوده درحالی که از دار دنیا هیچ نداشته الا مدرک و تخصص پزشکی و سراغ دکتر قریب میرود که نامدارترین استاد طب اطفال در آن دوران و تاریخ پزشکی ایران بوده و او ابتدا پیشنهاد دستیاری میدهد و سپس همراهی در سفر به آمریکا و چند روز بعد با همسر تازه اختیار کرده رهسپار ینگهدنیا میشود و از 1345 تا 1350 دورۀ تخصصی کودکان را در دانشگاه ویرجینیای آمریکا میگذراند و اگر فرزند او – سید محمد مرندی- که امروز چهرهای رسانهای است و مجاز به گفتوگو با رسانههای مختلف، متولد 1345 در آمریکاست به همین خاطر است.
شاید اگر علیرضا مرندی میتوانست آزادانهتر صحبت کند یا از او پرسیده میشد بزرگ ترین غبطۀ او چیست چه بسا پاسخ میداد: من توانستم به آرزوهای خود برسم. در رقابت علمی و نه سهمیهای در دانشگاه پذیرفته شدم و استادی چون دکتر قریب داشتم و نه استادان سفارشی و وقتی دنبال کار بودم و طبعا بی هیچ اندوختۀ مالی روانۀ آمریکا شدم و در آنجا به طبابت مشغول و مسؤول بخشی در بیمارستان و خانه بزرگی خریدم و بعد از انقلاب برگشتم و استاد و وزیر وکیل شدم و هر سه فرزندم هم استاد دانشگاه شدهاند. اکنون اما آیا یک دانشجوی پزشکی میتواند چنین چشماندازی را ترسیم کند وقتی بعضی به فکر خودکشی هم میافتند؟
این که در توصیف رهبری هم الفاظ مداهنهآمیز به کار نبرد و همچنان از سیاست کنترل جمعیت دفاع کرد و یادآور شد برای اجرای آن از آیتالله منتظری هم کمک خواست و در نهایت وقتی دید بیحمایت امام شدنی نیست سراغ خود ایشان رفت و امام هم به جای حرام دانستن به نخبگان ارجاع داد از نکات قابل توجه مصاحبه بود.
در نگاه اصولگرایی رادیکال ایرانی دست دادن دکتر مرندی با صدام جنایتکار گناه نیست اما قدم زدن جواد ظریف با جان کری و برای دور کردن سایه جنگ و تحریم خیانت است. جایزۀ 25 هزار دلاری سازمان ملل به او جرم نیست ولی اگر یک پژوهشگر برنده جایزه بینالمللی شود لابد سر و سرّی داشته و موضوعات دیگر که هم کامران نجفزاده و هم آقای مرندی ترجیح دادند به آنها نپردازند.
حتی وقتی بحث واکسیناسیون در دوران وزارت او پیش آمد میتوانست به واکسیناسیون دوران کرونا و ادعای دولت رییسی بپردازد و نپرداختند.
تنها نقطه ضعف برنامه «برمودا» شاید این باشد که هنرمندی در اندازه و آوازۀ «جواد انصافی» باید نقش آبدارچی و پذیراییکننده را بازی کند در حالی که دستکم مجری میتواند طرح بخشی از سؤالات کمتر جدی را به او بسپارد و این که برخی میهمانان نمیدانند او هنرمند است. هر چند از منظری دیگر میتواند قدرشناسی از نقش کارکنانی باشد که در مجموعههای مختلف چنین خدماتی ارایه میدهند.
به هر رو او شاید تنها کسی باشد که مدرک دکتریِ "نمایش تخت حوضی" (درجه یک هنری) را کسب کرده است. در ذهن مردم البته بیشتر با عنوان "عبدلی" به یاد میآید و جا دارد تا وارد میشود میزبان از میهمان خود بپرسد او را به یاد میآوری؟ اگر میهمان نگفت "عبدلی" چالش کند یا بر سر نگاه میهمان به این که موافق «سیاهبازی» است یا مثل برخی آن را نژادپرستانه میداند و خود آقای انصافی هم وارد بحث شود نه این که فقط یک سینی چای و دمنوش بدهند دست استادِ کارگاههای نمایش و دایرۀ مانور او در حد شوخیهای کلامی کوتاه باشد (مثل وقتی بالای سر امیر حسین مدرس بود و گفت "من سر مدرسام" که البته بامزه بود). کاش این یک مورد اصلاح شود.
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1476117/دکتر-مرندی-در-«برمودا»،-آنچه-گفت-و-آنچه-نگفت