پیام ویژه - دنیای اقتصاد /متن پیش رو در دنیای اقتصاد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
رحمن قهرمانپور| فضای مذاکرات جمعه نهم آذرماه بین هیاتهای سهکشور اروپایی و ایران آنچنان مثبت و امیدبخش نبوده است؛ اظهاراتی که بعد از مذاکرات صورت گرفت، این مساله را تقریبا نشان میدهد. مهمتر از همه اینکه زمان مشخصی برای دور بعدی مذاکرات تعیین نشد و آقای غریبآبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزیر امور خارجه، صرفا به این جمله بسنده کرد که مذاکرات ادامه خواهد داشت.
چنین بحثی بیانگر آن است که اختلافات میان دو طرف همچنان زیاد است که البته مساله عجیبی نیست. وزیر خارجه کشورمان نیز پیش از برگزاری جلسه روز جمعه، آن را به توفان فکری بین دو طرف ایرانی و اروپایی تشبیه کرده بود. یک مقام اروپایی هم گفته بود اروپاییها مساله جنگ اوکراین را در اولویت قرار داده و گفتهاند که بسیاری از مسائل به موضع ایران در این جنگ بستگی دارد. در مجموع اینگونه به نظر میرسد که این دور از مذاکرات آنگونه که انتظار میرفت، مثبت نبوده است که البته جای تعجب ندارد؛ زیرا فضای موجود در روابط ایران و اروپا فضای خوشایندی نیست. یعنی اگر نتیجه مذاکرات مثبت میشد بیشتر باید تعجب میکردیم. در نتیجه باید منتظر دور بعدی مذاکرات باشیم.
نکته دیگر آنکه امروز اروپا در موقعیت سخت و دشواری قرار دارد و حتی میتوان گفت موقعیت اروپا تضعیف شده است. از یک طرف دونالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا روی کار آمده که هواداران او و خودش اعتقادی به حمایت مالی از جنگ اوکراین ندارند و این مساله بسیار دردناکی برای اروپاییها به شمار میرود. آنها نگران هستند که حمایت نکردن آمریکا از اوکراین باعث شکست این کشور و پیروزی روسیه شود. از طرف دیگر در آلمان شاهد شکستن ائتلاف «چراغ راهنمایی» هستیم و اولاف شولتز اعلام انتخابات زودهنگام کرده و احتمال پیروزی دوباره این جریان در انتخابات خیلی پایین است.
در فرانسه هم احزاب راست افراطی قدرت گرفتهاند؛ بنابراین رهبران سیاسی در فرانسه و آلمان که موتور محرکه اتحادیه اروپا به شمار میروند، موقعیت مستحکمی ندارند. بنابراین اروپا، هم به لحاظ داخلی، هم در نوع رابطهای که با دولت ترامپ خواهد داشت و هم جایگاهش در سیاست بینالملل در آینده، در شرایط سخت و دشواری است و این به آن معناست که اعتماد ایران هم نسبت به وعدههای اروپا کمتر از گذشته خواهد بود.
شاید به تعبیر برخی دیپلماتها بتوان گفت که اروپا حتی دیگر نمیتواند مانند گذشته بین ایران و آمریکا میانجیگری کند.
در یک جمعبندی میتوان گفت که هم شرایط موجود ایران در منطقه سخت و دشوار است و هم اروپا با عدمانسجام داخلی مواجه است که با آمدن ترامپ، شرایط اروپا در نظام بینالملل با عدمقطعیت بیشتری روبهرو خواهد شد.
حتی برخی دیپلماتهای سابق گفته بودند که ایران نباید با اروپاییها مذاکره کند و باید مستقیم به سمت آمریکا برود.
همچنین در رابطه با مذاکره با آمریکا، اخیرا برخی مقامات کشورمان با تعیین شروطی از احتمال گفتوگو با آمریکای ترامپ سخن گفتند. در این شرایط این پرسش مطرح میشود که اگر ایران با آمریکا وارد مذاکره شود، نقش اروپا چه خواهد بود. درواقع اکنون اروپاییها منتظر هستند که ببینند ترامپ درباره ناتو، اوکراین و تعرفههای تجاری با اروپا چه تصمیمی میگیرد و الان مهمترین نگرانی و اولویت اروپا همین موارد است. بعد از مشخص شدن این موارد، میتوان دریافت که اروپا چقدر میتواند برای مذاکره با ایران وقت و انرژی بگذارد.
در عین حال در خصوص مذاکرات احتمالی بین تهران و واشنگتن باید در نظر گرفت که شرایط برای هر دو طرف، وخیمتر شده است. غربیها نگاهشان این است که نمیتوانند با ایران وارد شراکت استراتژیک شده و مسائلشان را حل کنند. بنابراین در تمام تحلیلهای اروپا و آمریکا تاکید میشود که ترامپ باید سیاست فشار حداکثری را علیه ایران با دو هدف دنبال کند؛ یا توافق با ایران یا تغییر رفتار ایران.
درنتیجه امروز مساله، رفتن به سمت همکاریهای استراتژیک یا حل اختلافات نیست؛ بلکه واشنگتن و بروکسل بیشتر به دنبال این هستند که در مقابل ایران بازدارندگی ایجاد کرده و به زعم خود آنچه را که تهدید ایران مینامند دفع کنند.
در نهایت باید گفت امروز برخلاف زمانی که برجام امضا شد، به ندرت سخنی از همکاری میان ایران و اروپا یا سرمایهگذاری اروپاییها یا آمریکاییها در ایران شنیده میشود.
جریان فکری سیاستگذاران غالب و اصلی اروپا این است که هر نوع توافقی با ایران باید به بازدارندگی ایران منجر شود و خیال غرب از این بابت راحت شود.