پیام ویژه - جماران /متن پیش رو در جماران منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
بیش از هر کشور دیگری در منطقه گسترش آتش جنگ و نزاع در سوریه دامن کشورهای هم مرز و همسایه این کشور را میگیرد. تکثر گروههای مسلح و شبه نظامی در سوریه، خود پاشنه آشیل همسایگانی است که گمان کردند، سقوط اسد به نفع منافع استراتژیک آنها خواهد بود.
در حالی که آتش بس میان اسرائیل و حزب الله لبنان در هفتم آذرماه سال جاری برقرار شد، حمله برق آسای شورشیان و گروههای مسلح به حلب منطقه را در یک شوک غافلگیرکننده فرو برد.
حمله شورشیان تحریر الشام و گروه ملقب به ارتش ملی سوریه که تحت حمایت ترکیه بودند، تقریبا همه را غافلگیر کرد و این گروههای شورشی که سالها رقیب سرسخت دولت مرکزی در سوریه بودند، نشان دادند که تمرکز کشورهای منطقه بر روی جنگ غزه و همچنین جنگ حزب الله لبنان با اسرائیل، بهترین فرصت برای آنها است تا با حرکت به سمت جنوب، دولت مرکزی در سوریه را سرنگون کنند.
سرعتی که هیئت تحریر الشام (HTS) و دیگر گروههای مستقر در حلب (دومین شهر سوریه)، در پیش روی داشتند، بشار اسد را با بزرگترین غافلگیری نظامی در سالهای اخیر مواجه کرد.
حلب پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه در سال 2011 به یکی از مهمترین پایگاههای مخالفان دولت تبدیل شده بود و گویا تصرف آن پنج سال بعد در سال 2016 توسط نیروهای ارتش سوریه به معنای پایان چنگ داخلی نبود.
این عناصر ترکیبی، خط دفاعی دولت سوریه را به شدت در برابر یک حمله برق آسا غافلگیر کردند و گویا نادیده گرفتن نتایج روند آستانه از سوی دولت سوریه، که تلاشی توسط روسیه، ترکیه و ایران در ژانویه 2017 برای کاهش تنش در جنگ داخلی سوریه بود، به آتش زیر خاکستر در سوریه بدل شده بود. پس از آتشبسهای پی در پی، آستانه به عنوان یک روند صلح متوقف شد و در عوض به مکانیزمی برای عادیسازی حضور نظامی گروههای مسلح تبدیل شد.
نتیجه این بود که به مدت چهار سال، زمانی که خطوط مقدم با ثبات بود، بیش از پنج میلیون نفر در شمال سوریه تحت کنترل مخالفان دولت زندگی میکردند، بسیاری از آنها در فقر شدید، با دسترسی اندک یا بدون دسترسی به کمکهای بینالمللی، زندگی میکردند.
تحریر الشام
ابومحمد الجولانی، رهبر تحریرالشام HTS، متولد 1982 در عربستان صعوی و اصالتا اهل جولان سوریه، در سال 2003، به گروه سرایا المجاهدین، یک گروه تروریستی کوچک و بدنام فعال در موصل عراق پیوست. این گروه پس از تاسیس القاعده در عراق در سال 2004 که به گروه دولت اسلامی (داعش) تبدیل شد، با ابو مصعب الزرقاوی بیعت کرد.
جولانی در سال 2005 در کمپ بوکا در عراق به اسارت نیروهای امریکایی درآمد و در سال 2011 اندکی پس از آنکه از زندان آزاد شد، جنگ داخلی در سوریه به وقوع پیوست.
جنگ داخلی در سوریه فرصتی را برای جولانی فراهم کرد تا خود را نشان دهد، همزمان ابوبکر البغدادی نیز داعش را احیا کرد و در خارج از صحرای عراق به سمت سوریه مناطق تحت کنترل داعش را گسترش داد و بلافاصله پس از آن، جبهه النصره متولد شد که خواستگاه آن القاعده بود. با این حال، جولانی در سال 2016 از القاعده و جبهه النصره منشعب شد و گروه تحریر الشام را تاسیس کرد.
امروز جولانی معتقد است که ارتباطی با القاعده و داعش ندارد، اما صفوف نیروهای پیوسته به تحریر الشام نشان میدهد که باور اینکه جولانی تقریبا یک شبه خود و گروه خود را از یک بخش فعال القاعده و داعش به یک گروه ملی گرای سوری تبدیل کرده است، برای ناظران بین المللی و تحلیلگران منطقهای، دور از ذهن باشد.
در یک هفته گذشته، تصرف حلب و حومه آن توسط گروههای مسلح شورشی باعث شد که دهها هزار کرد سوری از این منطقه فرار کنند. بیش از 100 هزار کرد در محلههای شیخ مقصود و اشرفیه حلب به همراه شهرکهای تلرفعت، تلآران و تل هاسل زندگی میکنند.
دست هدایت نیروی خارجی
واضحترین دست راهنمای کار در همه این رویدادها، دست ترکیه است. بدون شک اگر گروه ملقب به ارتش ملی SNA و تحریر الشام HTS از آنکارا چراغ سبز نمیگرفتند، این حمله نمیتوانست رخ دهد. ترکیه به طور مستقیم به SNA کمک مالی و تسلیحاتی میکند با این حال، رابطه آن با HTS هنوز مبهم است.
امروز، سه میلیون آواره سوری در ترکیه زندگی میکنند که یک سوم آنها از حلب و مناطق اطراف آن آمدهاند. ترکیه پس از سال 2011 از آنها استقبال کرد، اما امروز تنشهای اجتماعی قابل توجهی بر سر حضور آنها در ترکیه وجود دارد و مخالفان سیاسی دولت اردوغان، موضعی آشکارا بیگانه هراسانه و نژادپرستانه نسبت به حضور اعراب سوری در ترکیه اتخاذ میکنند.
از سوی دیگر، بخش قابل توجهی از شمال شرق سوریه توسط دولتی ایجاد شده توسط یگانهای حفاظت خلق (YPG)، شاخه ایدئولوژیک حزب کارگران کردستان (پکک)، گروهی مسلح که برای چندین دهه در حمایت از خودمختاری کردها علیه ترکیه جنگیده است، کنترل میشود.
درخواست دیرینه آنکارا این بوده که منطقه مرزی توسط گروههایی که از آن به عنوان پایگاهی برای تبلیغ مبارزات پکک در ترکیه استفاده نمیکنند، مستقر شود.
رجب طیب اردوغان؛ رییس جمهوری ترکیه، تحت فشار برای به حداقل رساندن بحران پناهجویان در داخل، بیش از یک دلیل داشت تا برای پایان دادن به خصومت بین دو کشور، دیداری با اسد داشته باشد. او در ماه جولای سال جاری پیشنهاد عادی سازی روابط با سوریه را به اسد مطرح کرد اما از آنجایی که نیروهای ترکیه به بهانه مهار کوردهای سوریه در مناطق شمالی سوریه مستقر هستند، اسد عادی سازی روابط را به خروج نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه مشروط کرد.
بنابراین، امتناع اسد از ملاقات با اردوغان و عادی سازی روابط با ترکیه به یک ناامیدی آشکار پیش از حمله شورشیان دامن زد.
با این حال، پس از سقوط دولت اسد و کنترل سوریه به دست گروههای مسلح، مشکلات و چالشهایی مانند، مسئله قانون اساسی، توافق بر سر یک جدول زمانی انتقال قدرت، توافق در مورد مدیریت مناطق کردنشین، جدول زمانی برای عقب نشینی احتمالی نیروهای نظامی ترکیه از شمال سوریه (که دور از انتظار است)، تجدید حیات گروههای تروریستی به ویژه خطر ظهور مجدد داعش، گسترش جنگ داخلی سوریه به مرزهای لبنان و تهدید بالقوه گروههای مسلح برای اسرائیل و از همه مهمتر خطر گسترش دامنه جنگ داخلی سوریه به عراق و سازماندهی مجدد برخی نیروهای مسلح معارض در عراق، همگی پای تعداد بالایی از بازیگران خارجی و منطقهای را در آینده نزدیک به بحران سوریه باز میکند.
خطای استراتژیک اسرائیل
در ماههای اخیر، رژیم صیهونیستی، به کرات زیرساختهای نظامی ارتش سوریه را مورد هدف قرار داد و آسیبهای بسیاری را به ارتش فرسوده از جنگ سوریه وارد کرد. امروز اسرائیل به نوبه خود به اندازهای متصور اشتباه شده که گمان میکند آنچه علیه حزبالله لبنان و رژیم اسد در سوریه و لبنان رخ داده، به نفع آنها است.
حمله شورشیان سوریه و سرعت تحولات در این کشور به حدی غیر قابل پیش بینی است که به نظر میرسد رژیم صیهونیستی در یک تصور اشتباه گمان کرده است که ضربات به ارتش سوریه و جنگ با حزب الله در لبنان، با ظهور بحران در سوریه و پیامدهای منطقهای آن ارتباطی با یکدیگر نخواهد داشت.
بی شک، تغییر رژیم در سوریه پیامدهای عمیقی برای منطقه به همراه خواهد داشت و رژیم صیهونیستی از دامنه آن بی نصیب نخواهد بود و تا زمانی که اسرائیل با تقاضای فلسطینیان برای پایان دادن به اشغال غزه کنار نیاید، منطقه همیشه در آستانه بحران و جنگ خواهد بود. این منطقه بی ثبات بازیچه اسرائیل یا در کنترل اسرائیل نیست؛ بلکه بزرگترین تهدید آن خواهد بود.
با این حال، بیش از هر کشور دیگری در منطقه گسترش آتش جنگ و نزاع در سوریه دامن کشورهای هم مرز و همسایه این کشور را میگیرد. تکثر گروههای مسلح و شبه نظامی در سوریه، خود پاشنه آشیل همسایگانی است که گمان کردند، سقوط اسد به نفع منافع استراتژیک آنها خواهد بود و مهمترین خطر برای بروز بحران داخلی در سوریه، تقسیم قدرت پس از اسد در میان نیروهای مخالف است.