پیام ویژه - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی مزروعی| با فروپاشی دولت سوریه و تسلط تروریستهای تحریرالشام بر دمشق، این کشور به سرعت به ویرانهای تبدیل شده که نه از ساختار حکومتی چیزی باقی مانده و نه از زیرساختهای دفاعی آن. طی حملاتی که از همان ساعات نخست این تغییرات آغاز شده، نابودی تجهیزات دفاعی سوریه، اشغال این کشور و ترور هدفمند دانشمندان در فهرست اهداف اسرائیل قرار گرفته است. به این تجاوز خارجی آشفتهبازار داخلی را نیز باید اضافه کرد که خیابانهای دمشق را به صحنه غارتگری تبدیل کرده است. در سایه این اقدامات گروههای مسلح تحت فرمان تحریرالشام که اکنون نقش شبهپلیسهایی منفعل را ایفا میکنند، نه قادر به کنترل اوضاعند و نه تمایلی دارند به اقدامات اسرائیل واکنش نشان دهند. تحریرالشام، بهعنوان قدرت مسلط بر کشور، به جای مدیریت بحران و بازسازی، ابزارهای رسانهای خود را برای تغییر افکار عمومی به کار گرفته و با پروپاگاندا در مورد زندان صیدنایا و زندانیان آن در تلاش برای پنهان کردن همکاریهای احتمالی خود با اشغالگران است. چه در مسئله نابودی داراییهای استراتژیک نظامی و چه در آزادی بیضابطه زندانیان، نشانهای از توانایی این گروه در مدیریت کشور و تامین امنیت برای مردم سوریه دیده نمیشود. این شرایط، زنگ خطری برای سراب آزادی است که برخی از جریانهای مشابه برای دیگر کشورها ازجمله ایران ترسیم میکنند. سرنوشتی که نشان میدهد نتیجه چنین براندازیهایی توسط قدرتهای غربی چیزی جز هرجومرج و سقوط به ورطه بیدولتی نخواهد بود.
300 حمله به سوریه بیدولت طی تنها 2 روز
پس از سقوط دولت بشار اسد و تسلط تحریرالشام بر دمشق، آرامش از سوریه رخت بربسته و این کشور به میدان نبردی برای قدرتهای خارجی و گروههای تروریستی تبدیل شده است. رژیمصهیونیستی فرصت را غنیمت شمرده و دامنه تجاوزهای خود به سوریه را گسترش داده است. تنها چند ساعت پس از فروپاشی دولت مرکزی، نیروهای اسرائیلی نواحی جنوبی سوریه و بلندیهای جولان را تحت اشغال درآوردند و اکنون تنها 40 کیلومتر با دمشق فاصله دارند. در 48 ساعت نخست پس از این تغییرات، نیروی هوایی اسرائیل حملات گستردهای علیه مواضع نظامی سوریه انجام داده و خسارات سنگینی به زیرساختهای دفاعی این کشور وارد کرده است. بندر استراتژیک لاذقیه، که یکی از نقاط کلیدی دریایی سوریه محسوب میشود، هدف حملات سنگین هوایی قرار گرفت و تجهیزات دریایی و نظامی مستقر در این منطقه یک به یک درحال نابود شدن هستند. آنطور که رسانههای اسرائیلی اذعان کردهاند نیروی هوایی این رژیم طی این مدت بیش از 300 حمله هوایی انجام داده است. همچنین حملات دیگری به سامانههای دفاع هوایی سوریه، انبارهای تسلیحاتی ارتش در مناطق «الکورنیش»، «المشیرفه»، و «رأس الشمرا» و همچنین انبارهای مهمات در «السومریه» در دمشق انجام شد. علاوهبر این، مناطق دیگری ازجمله «یعفور» در حومه دمشق و استانهای حمص، حماه و طرطوس شاهد انفجارهای گستردهای بودند که به ویرانی زیرساختهای نظامی این مناطق انجامید. رژیمصهیونیستی با انجام این عملیاتها تلاش میکند تا جای پای خود را در جنوب سوریه مستحکمتر کند و با نزدیکی بیشتر به پایتخت، نفوذ استراتژیک خود در منطقه را افزایش دهد.
ترور دانشمندان و عالمان دینی؛ ادامه سناریوی عراق در سوریه
پس از سقوط دولت بشار اسد و گسترش هرجومرج در سوریه، موج جدیدی از ترورها آغاز شده که یادآور دوران پس از سقوط صدام حسین در عراق است. دانشمندان و عالمان برجسته سوری به اهداف اصلی تروریستها و عوامل ناشناس تبدیل شدهاند. این ترورها که برخی منابع احتمال دست داشتن موساد و آمریکا در آنها را مطرح کردهاند، پیامدهای خطرناک و گستردهای برای آینده علمی و فرهنگی سوریه دارد.
یکی از قربانیان این موج ترور، شیخ توفیق البوطی، فرزند شیخ محمد البوطی، از سرشناسترین عالمان دینی حامی بشار اسد بود. او در دمشق و توسط مهاجمان ناشناس ترور شد. خانواده البوطی به دلیل مواضع صریح و حمایتی خود از دولت پیشین، همواره در معرض تهدید قرار داشتند. همچنین دکتر حمدی اسماعیل ندی، شیمیدان برجسته سوری و متخصص در تولید داروهای ارگانیک، در منزلش در دمشق توسط عوامل ناشناس به قتل رسید. او یکی از نخبگان علمی کشورش بود که دستاوردهایش در زمینه داروسازی بهعنوان یکی از امیدهای بازسازی زیرساختهای علمی و صنعتی سوریه تلقی میشد. ترور او و دیگر دانشمندان نشاندهنده برنامهریزی دقیق برای حذف نخبگان و جلوگیری از احیای علمی و صنعتی سوریه است. این ترورها را میتوان تداوم سناریوی عراق دانست؛ جایی که پس از سقوط صدام، موساد و عوامل خارجی به هدف قرار دادن دانشمندان، اساتید دانشگاه و شخصیتهای برجسته علمی پرداختند. ترور دانشمندان و نخبگان علمی نهتنها ظرفیتهای علمی یک کشور را نابود میکند، بلکه مانع بازسازی و توسعه آن در دوران پس از بحران میشود. این رویدادها در سایه بیثباتی و نبود یک دولت مرکزی قوی رخ میدهد، جایی که گروههای مسلح و قدرتهای خارجی در خلأ امنیتی حاکم بر کشور، اهداف خود را دنبال میکنند. ترورهای هدفمند در سوریه، پیام هشداردهندهای به دیگر کشورهای منطقه است که فروپاشی دولت و براندازی کور همچون سرابی تزئینشده و توسط غربیها به آنها نشان داده میشود.
معنی آزادی در ادبیات تحریری را هم فهمیدیم
با سقوط دولت مرکزی و تسلط تحریرالشام، این کشور به صحنهای برای غارت میراث فرهنگی، سرقت اموال عمومی و ایجاد هرجومرج تبدیل شده است. ویدئوهایی که از غارت کاخ ریاستجمهوری و دیگر اماکن عمومی منتشر شده، نشاندهنده بیثباتی و نبود کنترل در سوریه است.
این غارتها تنها به اموال عمومی و بناهای دولتی محدود نشده است؛ بلکه میراث فرهنگی گرانبهای سوریه را نیز که بخشی از هویت ملی و تاریخی این کشور را تشکیل میدهد شامل میشود. موزهها و گنجینههای باستانی هدف حمله گروههای مسلح و غارتگران قرار گرفتهاند و بسیاری از آثار تاریخی که بازگوکننده تاریخ چندین هزارساله این سرزمین بود و از دل مغولگرایی داعش جان سالم بهدر برده بود اکنون یا بهطور کامل نابود شده یا به بازار سیاه جهانی راه پیدا خواهد کرد. در این شرایط، تحریرالشام که کنترل کشور را به دست گرفته، هیچ اقدامی برای مهار این هرجومرج انجام نداده است.
وضعیت کنونی سوریه نشان میدهد بدون وجود یک ساختار حکومتی قوی و متعهد، پیامدهای هرجومرج فراتر از نابودی زیرساختها خواهد بود. از دست رفتن میراث فرهنگی، افزایش جرایم و ظهور یک فرهنگ غارت و بیقانونی، هم امید مردم به بازسازی کشور را از بین میبرد و هم چهرهای تاریک از آینده سوریه را پیش چشم قرار میدهد. این اتفاقات درحالی در سوریه رخ میدهد که تحریرشامیهای مدعی ایجاد آزادی هیچ ایده و عزمی برای مهار هرجومرج ندارند.
انحراف از تجاوزهای اسرائیل با پروپاگاندا صیدنایا
سکوت مطلق جولانی، سرکرده این گروه، در برابر تجاوزهای نظامی اسرائیل و نابودی زیرساختهای سوریه، نشانهای از ناتوانی یا عدم تمایل آنها برای حفظ حاکمیت و امنیت کشور است.
پس از ویدئوهایی که از زیرپا گذاشته شدن پرچم فلسطین زیرپای شورشیان منتشر شد این سکوت سند دیگری برای هماهنگی پشت پرده آنها با اهداف نتانیاهو است. به جای پرداختن به این موضوعات، تیم رسانهای تحریرالشام تلاش دارد با هدایت افکار عمومی به سوی موضوعاتی مانند زندان صیدنایا، ذهن مردم را از وقایع جاری منحرف کند. همزمان با اینکه تیم رسانهای جولانی تلاش دارد علت حبس همه زندانیان را به دیکتاتوری نسبت دهد آنها بدون هیچ ضابطهای آزاد شده و روانه خیابانهای غرق در هرجومرج سوریه میشوند. این اقدام شاید بتواند در راستای کمک به ریبرندینگ جولانی و توجیه یورش ناگهانی به سوریه کارایی داشته باشد اما قطعا به تامین امنیت مردم سوریه کمک نمیکند. در شرایطی که زیرساختهای نظامی و امنیتی کشور تقریبا نابود شده و سوریه به مکانی بیدفاع در برابر تجاوزهای خارجی بدل گشته، تحریرالشام نیز تلاش دارد از درون میخ فروپاشی سرزمین سوریه را به نفع تلآویو بکوبد.
فردای براندازی، امروز سوریه است
تصویری که اکنون از سوریه در برابر چشمان جهانیان قرار دارد، چیزی جز هرجومرج، بیقانونی و نابودی زیرساختها نیست. این شرایط نشان میدهد که براندازی کور آن هم با هدایت خارجی میتواند به جای تحقق وعدههای آزادی و عدالت، یک کشور را به بیابانی بیدفاع و بیثبات تبدیل کند.
آنچه در سوریه رخ داده، از دست رفتن کامل امنیت، تمامیت ارضی و منابع علمی و فرهنگی کشور است. کسانی که روزی از آزادی سوریه سخن میگفتند، اکنون کشوری را بهجا گذاشتهاند که نهتنها هیچگونه ساختار دولتی ندارد، بلکه تبدیل به میدان جولان قدرتهای خارجی و گروههای تروریستی شده است. در این فضا مفاهیمی مانند آزادی و دموکراسی که شعارهای اصلی این جریانها بوده و با ویدئوهای زندان صیدنایا تزئین میشود خیلی زود از معنا تهی شده و جای خود را به یک هرجومرج بیپایان دادهاند.
صحنه امروز سوریه پس از سقوط دولت مرکزی، تصویر واضحی از یک کشور در آستانه فروپاشی کامل است. اسرائیل، بهعنوان یکی از بازیگران منطقهای، از این خلأ قدرت سوءاستفاده کرده و با تجاوزهای نظامی، بخشهای استراتژیک کشور را به ویرانهای تبدیل کرده است. فضای امروز سوریه همان فردایی است که اپوزیسیون خارجنشین برای ایران در نظر گرفته و با تکیه به قدرتهای خارجی سالهاست برای اجرایش تلاش میکنند و هر بار به در بسته میخورند و به نقطه شروع باز میگردند. خارجنشینان برانداز درحالی وعده یک «آزادی» مبهم و بیسرانجام را به مردم ایران میدهند که هیچ برنامهای جز به جان هم افتادن برای سهم بیشتر از کیک بیدولتی ایران برای مدیریت کشور پس از براندازی ندارند. چنین سرابی، قطعا آیندهای بهتر از آنچه سوریه در آن گرفتار شده را تضمین نمیکند؛ مسیری که در آن هرجومرج و تخریب منابع جایگزین نظم و امنیت میشود. وضعیت سوریه، نمونهای از این واقعیت است که براندازی کور نهتنها ضامن آزادی و عدالت نیست، بلکه میتواند آغازگر فصلی از نابودی و فروپاشی فرصتهای موجود باشد. این پیامدها، هشداری جدی برای ایرانیانی است که در جستوجوی آیندهای بهتر گوش به دهان طراحان صحنه شام دوختهاند.