پیام ویژه
سرمقاله شرق/ قانون ناامیدی
چهارشنبه 28 آذر 1403 - 12:42:05
پیام ویژه - شرق / «قانون ناامیدی» عنوان یادداشت روز در روزنامه شرق به قلم کامبیز نوروزی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
آقای رئیس‌جمهور از گم‌شدن یا همان قاچاق روزانه 20 میلیون لیتر سوخت متعجب است. فقط این نیست. ارزش قاچاق کالا، به گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس به 32 میلیارد دلار رسیده است. قانون می‌گوید تمام اینها ممنوع و جرم است. وضع برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی و قانون‌های آنها هم اصلا خوب نیست. سال‌هاست در بر همین پاشنه می‌چرخد. زمان مثل باد می‌گذرد و منابع و ثروت ملی به آب داده می‌شود. پس این‌همه قانون چیستند که چنین بی‌اثر و بی‌نتیجه‌اند. زنهار از این بیابان، وین راه بی‌نهایت.
بیایید قانون را با نگاهی دیگر ببینیم.

اغلب قانون‌ها انگشت اشاره به سمت روزگاران بهتر و زیباتر و آسوده‌تر دارند.
قانون می‌گوید قرار است زندگی بهتر و آرام‌تر و آسوده‌تری نصیب مردم شود. قدرت خرید افزایش یابد. تورم و بی‌کاری کم شود، آدم‌ها کمتر از دزدی و قتل و غارت بترسند، محیط زیست پاکیزه باشد، آب و برق و گاز خانه‌ها و مغازه‌ها و کارخانه‌ها تأمین باشد، کودکان به مدرسه بروند و بزرگ‌ترها به دانشگاه، کودک کار وجود نداشته باشد، صلح و آسایش و امنیت و عدالت برقرار باشد، صاحبان قدرت امانت‌دار مردم باشند و خیانت نکنند، بهداشت و دارو و درمان به‌آسانی و ارزانی برای همه فراهم باشد، تولید پررونق باشد، فرهنگ و هنر بشکوفد، به حق مردم تجاوز نشود و متجاوز به حقوق ملت طرد و تنبیه شود و.... .
بیشتر قوانین روی کاغذ جامعه‌ای به همین زیبایی را به مردم نشان می‌دهند؛ جامعه‌ای که در آن زشتی یک استثناست که کمتر به دید می‌آید.
قانون راوی قصه خوشبختی است
قاعده این است که وقتی روایت قانون را می‌شنویم، مثل هر قصه دیگری سرور و بهجت و امید در وجودمان رخنه کند و مثل قصه شب باشد که خواب‌مان را آرام می‌کند و صبحگاهان را شیرین و روشن. همین موضوع قانون را به رشته تسبیحی بدل می‌کند که همه را در کنار هم قرار می‌دهد تا در مسیری مشخص به سوی سعادت و بهروزی پیش بروند. اما این روایت وقتی شیرین است که قصه‌نویس، قصه‌اش را درست نوشته باشد و آنکه قصه‌گو آن را درست بخواند؛ وگرنه همه چیز برعکس می‌شود. چیزی که قرار بود امید و امنیت و آسایش بیافریند، ناامیدی و ناآرامی و وحشت می‌سازد. رشته تسبیح می‌گسلد و هرکس به سویی پرتاب می‌شود و به راهی می‌رود. هدف‌ها گم می‌شوند.
‌قانون در ایران به چنین روزی افتاده است. درکش کاری ندارد، مگر اینکه نخواهند بدانند.
قصه‌نویس قانون مجلس است و قصه‌گویش دولت و مجریان دیگر.
هیچ‌یک از اهداف برنامه‌های توسعه و سند چشم‌انداز محقق نشده‌اند. همین اوضاع امروز شاهد زنده است. کشوری که بر دریای نفت و گاز خوابیده است، برای تأمین برق خانه‌ها همه جا را تعطیل کرده است. اقتصاد به روزمرگی بخور و نمیر رسیده است. تورم و بی‌کاری بی‌مهار شده‌اند، اعتیاد و طلاق و انواع جرائم بحران‌ها و آسیب‌هایی با شیب نزدیک به عمودی در حال رشد هستند، قاچاق انواع کالاها بخش بزرگی از اقتصاد ممکلت را بلعیده است. در قصه قانون قرار نبود اوضاع این‌طور بشود، ولی شد.
در سوی دیگر پول‌ها نفله می‌شوند، مثل قانون جوانی جمعیت.
قانون‌هایی هم هستند که برای مردمان بی‌گناه و عادی بیم و هراس می‌آفرینند. مثل قانون عفاف و حجاب
وقتی قانون می‌نویسند، گویی در دنیایی دیگر سیر می‌کنند. پای قانون‌گذار ما روی زمین نیست. اگر هم روی زمین بیاید، زمین را نمی‌شناسد و نمی‌داند که این زمین مناسب چه کشت و کاری است. بعضی قانون‌ها هم فقط برای منفعت شخصی و گروهی‌اند. نقل آن چاه‌کن که گفت اگر برای شما آب ندارد، برای من نان دارد. در اجرا هم قانونی که خودش خراب است، در هزارتوی بسته و پنهانی که نه مسئولیت می‌پذیرد، نه اطلاعاتی منتشر می‌کند و همه چیز را پنهان می‌گذارد، مضمحل می‌شود. اجرای قانون در دستگاه‌های اجرائی دولتی و غیردولتی شبیه خواندن قصه از سوی کسی است که دو خط را می‌خواند و 10 خط را نمی‌خواند و رج می‌زند و آخر قصه را هم آن‌طور که دوست دارد، عوض می‌کند. قانون و اجرای آن که باید امید بیاورد و امنیت و آسایش و هویت و همت مشترک، در وضع و در اجرا به خلاف‌آمد عادت، ناامیدی و ناآرامی می‌سازد و هویت‌ها را نفی می‌کند و همت مشترک را می‌پاشد از هم.
حالا آقای رئیس‌جمهور! یافتن آنها که با قاچاق سوخت و 32 میلیارد دلار غارت می‌کنند، کاری ندارد. اگر دست تنها نمی‌توانید سزای‌شان را بدهید، به دستگاه اطلاعاتی بفرمایید آنها را به شما بشناساند و شما هم آنها را به مردم بشناسانید. شاید همت مردم بکند آنچه مسیحا می‌کرد. ثروت شگفت‌انگیز نامشروع و غیرقانونی و حرامی که از این‌همه قاچاق نصیب عده‌ای معدود می‌شود، حتما پشتوانه مالی عظیمی است که برای انواع فسادهای دیگر و سلطه بر حقوق ملت و انحصار قدرت به کار می‌رود. این ریشه را بخشکانید تا قصه قانون شاید دوباره امید و امنیت و آسایش و عدالت بیاورد.
از گوشه‌ای برون آ، ای کوکب هدایت.

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1544140/سرمقاله-شرق--قانون-ناامیدی
بستن   چاپ