پیام ویژه - دنیای اقتصاد / رئیسجمهور جدید آمریکا از نقطه شروع دولتش وارث چندین بحران خواهد بود.
آمریکا کماکان باید از دو کشور دوست که درگیر جنگهای طولانی هستند: اوکراین و اسرائیل، حمایت کند. از سوی دیگر تنشها در آسیا در حال افزایش است و احتمال درگیری بر سر تایوان، کره یا فیلیپین وجود دارد.
اکونومیست مینویسد مدیریت مشکلات زمانی سختتر میشود که در نظر بیاوریم چین، روسیه، ایران و کره شمالی در حال ایجاد اهداف مشترک هستند. چه این گروه اتحادی چهار جانبه را شکل دهد چه ندهد، آنها به سرعت در حال تبدیل شدن به چارچوب مرجع برای سیاست خارجی واشنگتن هستند. ترامپ در موقعیتی قرار گرفته است که هر بحرانی با مسائل ژئوپلیتیکی گستردهتر مرتبط است.
پیشبینی اینکه ترامپ در نهایت چه خواهد کرد، دشوار است. این روزها سه مکتب فکری در حزب جمهوریخواه در جریان است. هدف، حفظ رهبری آمریکا و نظم جهانی ایجاد شده توسط آن است. در دستهبندی اکونومیست، «برتریطلبان» اعتقاد دارند آمریکا باید در تمامی زمینهها به پیروزی دست یابد و طرف برتر میدان باشد. به عنوان مثال پیروزی روسیه در اوکراین، چین را در تهدیداتش برای حمله به تایوان جسور میکند.
در طرف مقابل، «اولویتگذاران» قرار دارند که به نظر آنها مواضع آمریکا به طرز غیرقابل کنترلی گسترش یافته است. آنها میگویند بهتر است منابع محدود خود را در جایی که بیشترین اهمیت را دارد: به عنوان مثال، در آسیا متمرکز کرده و اروپا و خاورمیانه را به حال خود رها کنند. در نهایت «بازدارندهها» هستند که موضعی مشابه اولویتگذاران دارند و حتی پا را از این فراتر گذاشته، عموما خواستار دخالت کمتر آمریکا در مسائل جهانی هستند.
در نهایت، شخص ترامپ قرار دارد که با وسواس خاصی کسری تجاری و تعرفههای تجاری را دنبال میکند، به دوستی با خودکامگان علاقه نشان میدهد و میل به معامله با آنها دارد. بنابراین بیشترین چیزی که انتظار میرود جنگ تجاری مجدد، به ویژه با چین است. به عقیده اکونومیست تهدید به ترک متحدان یا مذاکره مجدد با آنها نیز دور از انتظار نیست.
سوال اصلی اینجاست که آمریکا تا چه حد میتواند هزینههای دفاعی را افزایش دهد، و آیا اساسااین امر امکان پذیر است؟ در حال حاضر بودجه دفاعی نزدیک به پایینترین سطح تاریخی در حدود 3 درصد از تولید ناخالص داخلی است و پیشبینی میشود حتی کاهش بیشتری نیز داشته باشد.