سرمقاله جوان/ اینجا اصناف، شهرداریها و دستگاه قضا باید جوابگو باشند
دوشنبه 8 بهمن 1403 - 14:12:18
|
|
پیام ویژه - روزنامه جوان / «اینجا اصناف، شهرداریها و دستگاه قضا باید جوابگو باشند» عنوان یادداشت روز در روزنامه جوان به قلم غلامرضا صادقیان است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: یک پدیده مذموم در شهری مانند تهران تغییرات کاربری پیدرپی در مغازههای شهر است که خسارت محض برای منابع کشور و خسارت یا ورشکستگی خانمانسوز برای شهروندان دارد. در تهران اگر یک ماه از خیابانی گذر نکنید، شاید آنجا برای شما ناشناس شود، از بس که مغازهها پس از اندکی، تغییر هویت دادهاند. چرا اصناف اجازه چنین کاری را میدهند و چرا شهرداریها مانع نمیشوند و چرا دستگاه قضا مقابل این حیفومیل اموال که چهبسا پروندههای قضایی نیز ایجاد کند، ساکت است. مثالی واقعی میزنم. در محله ما در 12 سال اخیر یک مغازهابتدا سوپرمارکت بود. بعد از مدتی صاحب مغازه آن را به یک پیتزافروشی داد. پیتزای دکتر فلانی از همهجای تهران مشتری داشت. طبیعتاً باید همهچیز خوب پیش میرفت ولی ظاهراً به دلیل اختلاف مالک و مستأجر، دکتر بعد از نزدیک دو سال پیتزافروشیاش را به جای دیگری برد و چند تا کاغدنوشته هم به در و دیوار زد که پیتزای دکتر... شعبه دیگری ندارد، چون بلافاصله دسته دیگری همان مغازه را پیتزافروشی کردند. اما این دومیها حتی به قدر اولی دوام نیاوردند. در این دو انتقال سنگهای مرمر سیاه و گرانقیمت از دیوارها کنده و دستگاههای گرانقیمت طبخ رها شد. مغازه مدتی خالی ماند و سپس دوباره بقالی شد. اما مدتی بعد کل مغازه با آجر سهسانتی از نو نماسازی شد. حتی دو خانم نقاش یک ماهی نقاشیهای زورخانهای و مینیاتور روی دیوارها میکشیدند. انتظار داشتیم شعبهای از موزه ملی ایران را در اینجا ببینیم، اما قرار بود یک جگرکی به هفت، هشت جگرکی محله اضافه شود! تنور و تشکیلات همه از نو بنا شد. صاحب جگرکی حتی با شهرداری توافق کرد که پیادهرو با چمن مصنوعی و میز و صندلی غذاخوری «سد معبر» شود! ولی مگر مردم چقدر جگر میخورند یا در این بیپولی مگر چقدر امکان غذاخوردن در بیرون از خانه میسر است؟ مگر نمیبینند که خیلیها یک نان بربری 5 هزارتومانی را با گرانفروشی نانوا 10 هزار تومان میخرند و در مسیر خانه و محل کار هستند؟! القصه جگرکی با چمن پیادهرو مدت زیادی بدون مشتری دوام آورد تا بالاخره همین اواخر کلنگ و تیشه بود که به در و دیوار و نقاشیها خورد و دستگاه آشپزی غذاهای گیلکی و نما و میز و صندلی جدید جایگزین شد و بادبادکها به رسم افتتاح جدید باد شدند. یک علت ورشکستگیها همین تعدد است. مگر یک محله کوچک ظرفیت چند طباخی (کلهپاچه) یا جگرکی یا فلافلفروشی دارد. در همین محله دستکم 50 مغازه در یک سال اخیر با همین روش از فلافل به طباخی، از طباخی به حلیم و آش و از حلیم به میوهفروشی و از آن به عطاری تغییر داده شدهاند. علت دیگر نابلدی گردانندگان است. چند جوان که پشت صندوق و اجاق ایستادهاند و سر در گوشیهای خود دارند. وقتی هم مشتری غذا طلب میکند اول یک بار زیر بغل خود را میخارانند بعد با همان دست گوشی آلوده را موقتاً کنار میگذارند و دستکشها را دست میکنند، گویی که این دستکشها برای آن است که دست آنها چرب و کثیف نشود، نه اینکه دست آلوده به غذا نرسد، چون با همان دست آلوده، دستکش کثیفتر را دست میکنند و البته هرکدام نیز یک گواهی از اداره بهداشت با عکس خود به پشتسر چسباندهاند، مسخرهترین چیزی که در غذافروشیها میتوان دید! بسیاری برای راهاندازی یک مغازه از شهرستانها به تهران میآیند و هزینه میکنند و بعد با صدها میلیون یا چند میلیارد ورشکستگی بازمیگردند و گاهی پروندههای قضایی تشکیل میشود. یک علت اصلی دیگر طمع صاحبان اصلی مغازههاست و علت دیگر اینکه متأسفانه برخی پولدارها نیز فقط برای اینکه آقازاده خود را مشغول کار نشان دهند، از این مغازهها دائر میکنند که کافه و قهوهفروشی و امثال ذلک معمولاً کلاس بیشتری دارد. چرا اصناف اجازه چنین کاری را میدهند و چرا شهرداریها با تخریب بناهای نوساز مخالفت نمیکنند؟ معلوم است فقط برای پولی که میگیرند مقابل این تغییر کاربریها سکوت و شاید حمایت هم میکنند. در بسیاری از کشورها شما برای تخریب یک بنا یا تغییر کاربری آن باید دلیل موجه داشته باشید. کارشناس، خانه و مغازه را ارزیابی میکند و اگر تشخیص دهد این خانه یا مغازه عمر بیشتری دارد، شهرداریها اجازه تغییر نمیدهند. در همین موارد کسی را میشناسم با خانهای بسیار نو و محکم در چهار طبقه که هر طبقه آن 180 متر است. بنگاهداری به او گفته ما پول میآوریم و میکوبیم (تخریب میکنیم) و یک 12 طبقه میسازیم و چهار طبقه 110 متری هم به شما میدهیم! طرف گفته خب من همین الان چهار طبقه 180 متری دارم چرا باید با این پیشنهاد شما موافقت کنم؟! نکته اینجاست که صاحب خانه میگفت بارها از بانکها برای تخریب خانهاش و تبدیل آن به شعبهای جدید از هزاران شعبه آن بانک پیشنهاد گرفته است. آیا کسی جگر این را دارد که این آش شلهقلمکار حیفومیل و ناکارآمدی و ورشکستگیهای پیدرپی را مانع شود و از طبخ این همه زیان جلوگیری کند؟!
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1557762/سرمقاله-جوان--اینجا-اصناف،-شهرداریها-و-دستگاه-قضا-باید-جوابگو-باشند
|