سرمقاله آرمان ملی/ ترامپ، نتانیاهو و پرونده هستهای ایران
پنجشنبه 18 بهمن 1403 - 10:10:40
|
|
پیام ویژه - آرمان ملی / «ترامپ، نتانیاهو و پرونده هستهای ایران» عنوان یادداشت روز در روزنامه آرمان ملی به قلم علیاصغر زرگر است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید: موضع بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، در قبال پرونده هستهای ایران همواره بر یک اصل استوار بوده است: جلوگیری از هرگونه توافق جدید میان ایران و آمریکا. نتانیاهو تلاش میکند وضعیت فعلی این پرونده حفظ شود تا بتواند از طریق لابیهای سیاسی در آمریکا، حمایتهای تسلیحاتی بیشتری برای اسرائیل جذب کند. در واقع، اسرائیل به وجود یک «تهدید بالقوه» به نام ایران نیاز دارد تا آمریکا را متقاعد کند که تضمین امنیت اسرائیل همچنان یک اولویت راهبردی است. اسرائیل نه تنها مخالف بسته شدن پرونده هستهای ایران است، بلکه در پی آن است که انحصار تسلیحات هستهای در غرب آسیا را حفظ کند. از نگاه تلآویو، موجودیت اسرائیل در منطقه بدون این برتری نظامی، در معرض خطر قرار میگیرد. در این چارچوب، نتانیاهو تلاش میکند نفوذ سیاسی و نظامی آمریکا را در راستای منافع اسرائیل حفظ کند، بهویژه اکنون که روابط شخصی و سیاسی نزدیکی با دونالد ترامپ دارد. ترامپ بهعنوان یکی از رؤسایجمهور آمریکا که بیشترین نزدیکی را با سیاستهای اسرائیل داشته، همواره حمایت بیقید و شرط خود را از این کشور نشان داده است. او اسرائیل را نه تنها یک شریک راهبردی بلکه بخشی از هویت سیاست خارجی خود میداند. ترامپ حتی اسرائیل را کشوری «کوچک» توصیف کرده که نیازمند توسعه جغرافیایی است—رویکردی که پیشتر در بهرسمیت شناختن بلندیهای جولان بهعنوان بخشی از خاک اسرائیل نمود پیدا کرد. بعید نیست که ترامپ در صورت بازگشت به قدرت، از الحاق بخشهایی از کرانه باختری به اسرائیل حمایت کند و حتی اقدامات تلآویو در سوریه را دستاویزی برای مشروعیتبخشی به توسعه مرزهای این کشور قرار دهد. همچنین، فشار بر کشورهای عربی برای پذیرش بخشی از ساکنان غزه بهعنوان مهاجر میتواند راه را برای کنترل بیشتر اسرائیل بر این منطقه هموار کند. در نتیجه، مواضع ترامپ و نتانیاهو در قبال آینده اسرائیل بهطور قابل توجهی به یکدیگر نزدیک است، هر دو بر گسترش نفوذ اسرائیل در منطقه و حفظ برتری نظامی آن تأکید دارند. اما پرسش کلیدی این است که آیا ترامپ اجازه خواهد داد اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران حمله کند؟ پاسخ به این سؤال پیچیده است و به چند عامل بستگی دارد. لابی کشورهای عربی مانند عربستان و امارات که در عین نزدیکی به اسرائیل، نگران تبعات بیثباتکننده یک جنگ جدید در منطقه هستند. منافع راهبردی آمریکا که برخلاف اسرائیل، به حفظ نوعی ثبات نسبی در خاورمیانه برای کنترل قیمت انرژی و جلوگیری از درگیریهای پرهزینه نیاز دارد. رویکرد ترامپ به سیاست خارجی که در گذشته نشان داده گرایش بیشتری به استفاده از فشارهای اقتصادی و سیاسی بهجای مداخله نظامی مستقیم دارد. بر همین اساس، میتوان پیشبینی کرد که ترامپ بهطور کامل دست اسرائیل را برای حمله نظامی به ایران باز نخواهد گذاشت. هرچند او ممکن است از سیاستهای فشار حداکثری علیه تهران حمایت کند، اما تصمیمگیری درباره اقدامات نظامی مستقیم پیچیدهتر خواهد بود. با توجه به سوابق ترامپ، میتوان تحلیل کرد که او معتقد است فشار اقتصادی و سیاسی میتواند ایران را به پای میز مذاکره بکشاند. ترامپ در دوره گذشته ریاستجمهوری خود نیز بر این استراتژی تأکید داشت و امیدوار بود که تحریمهای شدید، تهران را وادار به پذیرش شرایط جدید کند. در عین حال، ترامپ بارها اعلام کرده که خواستار مذاکره با ایران است و قصد ندارد وارد درگیری مستقیم نظامی شود. سیاست ترامپ در قبال ایران، بیش از آنکه مبتنی بر مداخله نظامی باشد، به فشارهای اقتصادی و دیپلماتیک متکی است. اما باید یک نکته را فراموش نکرد و آن اینکه ترامپ غیرقابل پیشبینی است. سیاستهای او میتواند در کوتاهترین زمان ممکن تغییر کند و به تصمیماتی منجر شود که تحلیلگران را شگفتزده کند. این ویژگی رفتاری باعث میشود که حتی در صورت اعلام تمایل به مذاکره، احتمال رویارویی نظامی هرگز بهطور کامل منتفی نباشد - مخصوصاً اگر اسرائیل موفق شود ترامپ را برای اتخاذ مواضع تهاجمیتر علیه ایران قانع کند-. در نهایت، تعامل میان ترامپ و نتانیاهو در قبال ایران، تابعی از بازی پیچیده منافع است. هرچند دو طرف در بسیاری از موضوعات همنظر هستند، اما محدودیتهای ژئوپلیتیکی، فشارهای داخلی آمریکا و نفوذ بازیگران منطقهای مانند عربستان و امارات میتواند مانعی بر سر راه تصمیمات افراطی باشد. تا آن زمان، جهان در انتظار خواهد ماند تا ببیند سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ، چه پیامدهایی برای ایران و منطقه به همراه خواهد داشت.
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1561096/سرمقاله-آرمان-ملی--ترامپ،-نتانیاهو-و-پرونده-هستهای-ایران
|