پیام ویژه
خبر فوری زندگی آخرین نخست وزیر محمدرضاشاه را مرور می کند
بختیار چگونه در پاریس کشته شد؟ / روایت دقایق آخر حکومت پهلوی در کاخ نخست وزیری/ رضاشاه پدرش را اعدام کرد و محمدرضا خودش را زندانی/ نقش بختیار در کودتای نوژه و هم نشینی با صدام
جمعه 19 بهمن 1403 - 06:15:18
پیام ویژه - شاپور بختیار آخرین نخست وزیر حکومت پهلوی در ایران بود. با رفتن او از دفتر نخست وزیری در روز 22 بهمن، حکومت پهلوی و همچنین دوران مشروطه در ایران به پایان رسید.

به گزارش خبر فوری، شاپور بختیار، آخرین نخست‌وزیر رژیم پهلوی، در تاریخ 4 تیر 1293 در شهرکرد متولد شد. او از خانواده‌ای با سابقه نظامی و سیاسی برآمد و تحصیلات خود را در رشته‌های مختلف ادامه داد. پدر او، محمدرضا (سردار فاتح) به همراه چند تن از سران بختیاری و قشقایی در فروردین 1313 به دلیل اختلاف میان عشایر و رضاشاه پهلوی، در دیوان حرب قشون به اعدام محکوم و در محوطه زندان قصر اعدام شد. وی همچنین در هفت‌سالگی مادر خود را از دست داد.
بختیار به عنوان یک سیاستمدار سوسیال دموکرات شناخته می‌شود و در دوران جوانی به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی پرداخت. او به عضویت جبهه ملی درآمد و به عنوان یکی از منتقدان سرسخت محمدرضا پهلوی شناخته شد. بختیار پس از سقوط محمد مصدق، به همراه مهدی بازرگان و دیگر چهره‌های ملی‌گرا، نهضت مقاومت ملی ایران را تشکیل داد. او در این دوران چندین بار به زندان افتاد و تحت فشارهای سیاسی قرار گرفت. با اوج‌گیری اعتراضات مردمی علیه رژیم پهلوی در سال 1357، بختیار به عنوان گزینه‌ای برای نخست‌وزیری مطرح شد و در تاریخ 15 دی 1357، یعنی تنها 11 روز پیش از خروج شاه از ایران و 37 روز پیش از پیروزی انقلاب به نخست‌وزیری منصوب شد. جالب است که او همان سال 57 به دستور شاه از زندان آزاد شده بود. بختیار با چالش‌های زیادی روبرو بود. او پس از پذیرش نخست‌وزیری از جبهه ملی اخراج شد و بسیاری از اعضای این جبهه او را خائن دانستند.

پیام ویژه


بختیار معتقد بود که می‌تواند با اصلاحات اساسی، نظام را نجات دهد و به همین دلیل نخست‌وزیری را پذیرفت. اما این تلاش‌ها با واکنش‌های منفی مردم مواجه شد و او به عنوان فردی بی‌اختیار شناخته شد که تنها آلت دست شاه است و شعار «بختیار، نوکر بی‌اختیار» در خیابان‌های ایران شنیده می شد.
22 بهمن به روایت بختیار
شاپور بختیار ساعات نفس‌گیر پایان دوره نخست وزیری اش یا همان پایان حکومت پهلوی در روز 22 بهمن را چنین شرح داده است:
«من ساعت یک بعد از ظهر تلفن کردم به ستاد ارتش و از نیروی هوایی خواستم که یک هلی‌کوپتر بفرستید تا در نزدیکی نخست‌وزیری باشد، برای رزرو. البته اتوموبیل ضدگلوله با گاردی همیشه نخست‌وزیر هم داشتم. ساعت یک و نیم بود که دیدم این تانک روبه‌روی نخست‌وزیری گویا به سوی هوا شلیک می‌کند و مثل اینکه مردم از چهار طرف به سمت نخست‌وزیری می‌آیند.

پیام ویژه


من باید در این زمان این حقیقت را به شما بگویم که تمامی افسران و درجه‌دارانی که در دفتر و منزل نخست‌وزیری انجام وظیفه می‌کردند تا آخرین دقیقه، با بهترین انضباط، مردانه ایستادند و معلوم بود که سران ارتش ایران، نالایق بودند وگرنه مردم ایران اینطور نبودند.
ساعت دو من صدای مسلسل را در بالای آن پله‌های منتهی به نخست‌وزیری شنیدم. یکی دو تا هم خورد به آن بالا. خود من تا ساعت دو ربع در نخست‌وزیری بودم. اتوموبیل من که رفت به سوی در که از آنجا خارج بشود، دیدم که آنجا چند افسر و درجه‌دار به شکل خبردار ایستادند. من به رغم آن جو و وضعیتی که بود از اتوموبیل پیاده شدم و با یک یکشان دست دادم و گفتم که من برمی‌گردم.
دیگر همه خیابان‌ها از حالت عادی خارج شده بود و کنترل در دست کسی نبود. مردم در کوچه و بازار می‌گفتند که بختیار استعفا داده و دولت ساقط شده. این دولتی که ما داشتیم البته استعفا نداده بود. در مدرسه افسری که در حدود 100 متری نخست‌وزیری بود، افسرها که شناختند، در را باز کردند و به شکل خبردار و بسیار منظم ایستادند. من آنجا سوار هلی‌کوپتر شدم و رفتم به آنجایی که نمی‌توانم بگویم کجا.»
بختیار پس از انقلاب، در ایران

پیام ویژه


22 بهمن حوالی ظهر بختیار از دفتر نخست وزیری در خارج شد و پس از آن، زندگی مخفی اش در ایران آغاز شد. بختیار که قرار بود در ساعت چهار بعداز ظهر در خانه یکی از سناتورهای باسابقه با مهدی بازرگان ملاقات کند، اما به دلیل وضعیت خیابان‌ها دیگر از مخفیگاهش خارج نشد و چنانکه در کتابش به نام «یکرنگی» نوشته، دوره‌ای طولانی از فرار و پنهان شدن از همین زمان برایش آغاز شد. او تنها رابط خود با دنیای خارج را یک رادیوی ترانزیستوری می‌دانست و بیشتر وقت خود را در یک اتاق کوچک سپری می‌کرد.
خروج از ایران با پاسپورت فرانسوی
پس از چند ماه زندگی مخفیانه، بختیار موفق شد با کمک گذرنامه جعلی فرانسوی به فرودگاه مهرآباد رفته و ایران را ترک کند و به فرانسه برود. شاید دوستی دیرینه او با نخست‌وزیر وقت، مهدی بازرگان موجب شد تا برخی به طعنه در آن روزها بگویند: «بختیار از مرز بازرگان گریخت». بختیار در فرانسه رهبری نهضت مقاومت ملی ایران را بر عهده گرفت و علیه جمهوری اسلامی فعالیت کرد.
همکاری با صدام برای «سقوط حکومت ملاها»
شاپور بختیار در دوران پس از انقلاب اسلامی به همکاری با صدام حسین پرداخت. بختیار در چندین ملاقات محرمانه با مقامات عراقی، از جمله صدام حسین، شرکت کرد. بختیار و صدام حسین هر دو به دنبال سرنگونی نظام جمهوری اسلامی بودند. بختیار در مصاحبه‌ای اعلام کرد که از هر کسی که به سرنگونی حکومت «ملاها» کمک کند، حمایت خواهد کرد و به صراحت از همکاری با صدام حسین سخن گفت. او مبلغ 40 میلیون دلار از صدام قرض گرفت تا بتواند علیه جمهوری اسلامی مبارزه کند.
کمک بختیار به کودتای نوژه

پیام ویژه


عملیات نقاب که به کودتای نوژه معروف شد، در 18تیر 1359 با دستگیری و کشته‌شدن تعدادی از عوامل آن فاش شد. ماجرا از این قرار بود که تعدادی از ارتشی‌های زمان شاه تصمیم به کودتا گرفتند. آنها که می‌خواستند کودتا را از منزل امام در جماران شروع کنند، بختیار را در جریان برنامه خود قرار دادند. بختیار نتوانست به آنها سلاح برساند اما توانست پول برایشان بفرستد تا اسلحه بخرند. بختیار سرمایه این کمک را از منابع مختلف از جمله اشرف پهلوی و صدام حسین تهیه کرده بود. البته این عملیات اتفاق نیفتاد، چون توده‌ای‌ها از آن باخبر شده و به حکومت اطلاع دادند.
قتل در پاریس
شاپور بختیاردر 15 مرداد 1370 در پاریس به قتل رسید. بختیار در خانه‌اش در حومه پاریس به همراه سروش کتیبه، منشی خود به قتل رسید. او و کتیبه با چندین ضربه چاقو کشته شدند. بختیار بر روی کاناپه‌ای در سالن خانه‌اش پیدا شد و گردن و رگ‌های دستش بریده شده بود. سروش کتیبه نیز با ضربات چاقو از پشت کشته شده بود.
بختیار پیش از آن نیز هدف سوءقصد قرار گرفته بود. او در سال‌های پیش از آن، دو بار مورد حمله قرار گرفت که یکی از آن‌ها توسط انیس نقاش انجام شد.

پیام ویژه


قتل بختیار توسط یک تیم سه نفره انجام شد که پس از ماه‌ها بررسی و طراحی نقشه، به خانه‌اش حمله کردند. علی وکیلی‌راد، یکی از اعضای تیم ترور بود که بعداً به دام پلیس افتاد و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد. محمد آزادی نیز از اعضای تیم ترور بود و پس از وقوع قتل، موفق به فرار شد. آزادی در دادگاه گفت که او و علی وکیلی‌راد برای مذاکره با بختیار در مورد طرحی دیگر به پاریس آمده بودند و در قتل شرکت نداشتند.
فریدون بویراحمدی نیز یکی دیگر از عاملان ترور بود که به عنوان فردی نزدیک به بختیار شناخته می‌شد. بویراحمدی در این ترور نقش کلیدی داشت و پس از قتل موفق به فرار شد.

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1561349/بختیار-چگونه-در-پاریس-کشته-شد؟---روایت-دقایق-آخر-حکومت-پهلوی-در-کاخ-نخست-وزیری--رضاشاه-پدرش-را-اعدام-کرد-و-محمدرضا-خودش-را-زندانی--نقش-بختیار-در-کودتای-نوژه-و-هم-نشینی-با-صدام
بستن   چاپ