پیام ویژه
سرمقاله اطلاعات/ خشم‌های چندلایه و جنگ اوکراین
دوشنبه 13 اسفند 1403 - 14:35:18
پیام ویژه - اطلاعات / «خشم‌های چندلایه و جنگ اوکراین» عنوان یادداشت روز در روزنامه اطلاعات به قلم سید محمدکاظم سجادپور است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:
سه سال از آغاز جنگ اوکراین گذشت و جنگ وارد چهارمین سال خود شد. همزمان سر و صدای فراوانی در مورد احتمال پایان جنگ در معامله‌ای بین آمریکا و روسیه، بدون عنصر اوکراینی، شنیده می‌شود و این باعث خشم قابل ملاحظه‌ای در اروپا و مخصوصاً در اوکراین شده است. اوج این خشم در دیدار زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و همراهان او، با دونالد ترامپ، ریاست جمهور آمریکا و اعضای عالیرتبه دولت او، در کاخ سفید در 28 فوریه 2025 (10/12/1403)، بطرز بی‌سابقه‌ای در معرض دید جهانیان قرار گرفت. این دیدار که در واقع مصاحبه‌ای مطبوعاتی، دو رئیس جمهور با رسانه بود، از زمان عادی عبور کرد. در ابتدا نرم پیش رفت ولی به‌تدریج، بر این جلسه که با سؤال‌های خبرنگاران، دچار هیجان می‌شد، در صدا و حرکت بدن دو طرف، خشم برجسته و برجسته‌تر شد و منجر به بهم خوردن دیدار اصلی گردید و زلنسکی واشنگتن را بلافاصله ترک کرد. هرچند که رسانه‌ها، عمدتاً چند دقیقه آخر خشمگینانه جلسه را نمایش دادند، اما تمامیت مصاحبه از نظر روانشناسی سیاسی حائز اهمیت بود و البته، خشم به آن جلسه منحصر نشد و در اروپا، نیز پژواک این خشم شنیده شد.آنچه که در این دیدار گذشت، در کنار مباحث راهبردی کلان منازعات بین‌المللی، چگالی ابعاد روانشناختی در تجزیه و تحلیل شرایط کنونی جهان سیاست را برجسته می‌کند.
خشم دو رئیس جمهور آمریکا و اوکراین از هم، خشم و تنفر رئیس جمهور اوکراین از رئیس جمهور روسیه و خشم رهبران اروپایی از رؤسای جمهور آمریکا و روسیه، صرفاً پدیده‌های مربوط به افراد نیست، بلکه بازتابی از سازه‌ها و شرایط متحول سیاسی با اثرگذاری عمیق بر روابط بین‌المللی است و این پدیده به این سؤال تحلیلی می‌انجامد که چگونه می‌توان نسبت روانشناسی و روابط بین‌المللی معاصر را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و چگونه می‌توان چارچوب‌های روانشناسی سیاسی را به بحران اوکراین در پایان سه سالگی آن تعمیم داد؟در پاسخ ابتدا باید «بنیادهای روانشناسی سیاسی» را مورد توجه قرار داد سپس در «سطح نخبگان و رهبران مؤثر، شاخصه آن روان‌شناختی» را بررسی کرد و سرانجام «در سطح مناسبات قاره‌ای در اروپا و مناسبات فرا آتلانتیکی»، عناصر روانشناختی را مورد شناسایی قرار داد.
روانشناسی سیاسی بر این گزاره بنیادین شکل گرفته که رفتار سیاسی رهبران و ملت‌ها را صرفاً نمی‌توان براساس کنش و واکنش‌های عقلانی، مورد فهم قرار داد. بلکه عناصر غیرعقلانی،‌مانند عواطف و احساسات،‌باورها، نگرش‌ها و جهان‌بینی‌ها، هویت‌ها، ویژگی‌های شخصیتی و نظام ارزشی و هنجاری نیز در رفتار سیاسی انسان‌ها، چه در سطح فردی و چه در سطح جمعی،‌حائز اهمیت می‌باشند و ریشه بسیاری از کنش‌های سیاسی فردی، ملی و حتی بین‌المللی را باید در چنبره‌ای از عوامل و متغیرهای روانی جستجو کرد. به عبارت دیگر،‌انسان‌ها را نمی‌توان صرفاً با مدل‌ها و چارچوب‌های منطقی و ریاضی در عرصه سیاست فهم کرد. چه بسا نقش عواطف، احساسات و هیجان‌ها، بیش از دلائل مادی و قابل اندازه‌گیری باشد. این به معنای نادیده گرفتن ساختارهای مادی، اقتصادی، نظامی و راهبردی نیست. بلکه در کنار درنظر گرفتن آنها، باید به انسان‌ها و دنیاهای آنها توجه داشت. دنیای انسان‌ها، پیچ در پیچ و متأثر از گستره رنگارنگی از گره‌ها و عقده‌های روانی و احساسات نهفته و آشکار است.
جنگ اوکراین، در همه ابعاد آن، یعنی مراحل آغازین، تداوم جنگ و پایان احتمالی نیز در چشم‌انداز روانشناسی سیاسی قرار گرفته و مخصوصاً از نظر روانشناسی سیاسی فرد محور و فردگرا، پرتوافکنی‌های قابل ملاحظه‌ای دارد. در آغاز جنگ، همراه با درنظرگرفتن متن راهبردی سه دهه تحولات اروپا، حزب، ناتو و روسیه، تقریباً اجماع تحلیلگران آن است که شخص پوتین، نقش اصلی در اتخاذ تصمیم به جنگ را داشته و این به روانشناسی سیاسی او بر می‌گردد. در عین عوامل روانشناسانه سیاسی مربوط به پوتین، تربیت خانوادگی، هویت چندلایه، برداشت او از روسیه و تهدیدات روسیه و احساسات او نسبت به جهان پیرامونی مطرح است. برخی بر این باورند که او روانشناسی مردم روسیه را براساس تاریخ آن کشور، از نظر شخصی تحلیل کرده و در این باور با مردمان روسیه شریک است که امنیت روسیه، در طی زمان به شخصیت مقتدری که می‌توانسته، تصمیم‌های سخت، به نمایش اقتدار بپردازد، گره خورده است. لذا بین روانشناسی او و روانشناسی مردم روسیه، پیوند وجود دارد و این در نقطه مقابل تحلیل غرب از روسیه بود که با افزایش فشارها و تحریم‌ها، مردم روسیه علیه پوتین از الان برخواهند خواست و او مجبور به پایان دادن به جنگ است. این تحلیل روان‌شناسانه را نباید وسیله توجیه کردن و ‌آغاز جنگ دانست بلکه تأکید بر آن است که در سطح فردی و ملی، عنصر روانشناختی جنگ از چشم‌انداز روسیه را باید شناسائی کرد. همین پدیده روانشناسانه در مورد طرف آمریکائی نیز مطرح است جالب است در این مصاحبه ترامپ و زلنسکی، رئیس جمهور آمریکا، چندین واژه و مفهوم را بارها مورد تأکید قرار می‌دهد. اول حمله به بایدن و متفاوت بودن او و رئیس صبور پیشین. تنفر از بایدن در صحبت‌های ترامپ و معاون او، ونس، برجسته است. محور تأکید ترامپ، برمعامله‌گر بودن خود است. بسامد واژه معامله، پیش از کلمه دیگری است. به عبارت دیگر تصویری که از خود ترسیم می‌کند بر ارکان معامله‌گری استوار بود و در حقیقت حمله و خشم او از زلنسکی از این است که زلنسکی سازشی که اساس معامله‌گری است را درک نمی‌کند.در سطح اروپا و پهنای‌ قاره سبز و همچنین در روابط دو سوی اقیانوس اطلس، در جنگ اوکراین، عنصر روانی برجسته است. تأکید بر اینکه اوکراین تنها نیست توسط اروپائی در پی دیدار زلسنکی و ترامپ، دقیقاً بازتاب احساس تنهائی اروپا و قال گذاشته شدن توسط آمریکاست. اروپا نه فقط از پوتین خشمگین است، بلکه از برآمدن ترامپ، از شخصیت ترامپ و کنش گفتاری و رفتاری او، سخت ناراحت و سرخورده است. بی‌جهت نیست که مجله معروف فرانسوی لوپوئن، در آخرین شماره خود در 27 فوریه 1403 در پشت جلد، تصویر ترامپ را با عنوان «مرد مسکو» به چاپ رسانده است.

http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1569096/سرمقاله-اطلاعات--خشم‌های-چندلایه-و-جنگ-اوکراین
بستن   چاپ