پیام ویژه - اقتصاد نیوز /متن پیش رو در اقتصاد نیوز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
به باور ناظران، اردوغان در تلاش است تا با استفاده از کارت اخوان المسلیمن نفوذش را در شرایط منطقهای که به لحاظ سیاسی متحول شده افزایش دهد؛ قماری که میتواند برای رهبری این کشور پرهزینه باشد.
The Cradleبا انتشار یادداشتی مدعی شد: در جریان آنچه «بهار عربی» خوانده شد، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در پی احیای جاهطلبیهای نوعثمانی گرایانهاش از طریق همسویی ایدئولوژیک با اخوانالمسلمین بود. اما با افول جنبشهای وابسته به اخوان، بهویژه پس از کودتای 2013 در مصر، این طرحها کنار گذاشته شد.
اکنون، چهارده سال بعد، در شرایطی که شام سقوط کرده و دینامیکهای منطقهای در حال تغییرند، اردوغان فرصت را مناسب میبیند تا نفوذ اخوان المسلمین را از نو احیا کند. این نفوذ دیگر تنها محدود به سوریه و مصر نیست، بلکه جنبشهای وابسته به اخوان در لبنان، اردن و یمن هم در حال احیای مجدد هستند؛ مناطقی که اردوغان در آنها شبکههای عمیق و اغلب غیررسمی از حامیان دارد.
چرخش در ترکیه و شبکههای اخوان
این وبگاه در ادامه یادداشت ادعاییاش آورد: اردوغان هرگز از دستور کار منطقهایاش دست نکشید. او بهتدریج سیاست خارجی سکولار ترکیه را به رویکردی تهاجمیتر و همسو با خواستههای خود تغییر داد؛ رویکردی که نه فقط شامل تعامل با دولتها، بلکه دربرگیرنده سازمانها و افراد همسو از منظر ایدئولوژیک هم شد.
نمونهای از این حمایت دولتی، فراهم کردن خودرو و راننده از سوی شهرداری استانبول برای طارق الهاشمی، معاون سابق رئیسجمهور عراق است که در کشورش به اعدام محکوم شده بود. مهمتر از همه، اخوانالمسلمین مصر پس از آنکه در قاهره بهعنوان یک سازمان تروریستی اعلام شد، در استانبول پناه گرفت. برخی اعضای آن حتی از خاک ترکیه برنامههایی را پخش کردند که در آن خواستار ترور عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر، شده بودند. اتحاد راهبردی اردوغان با قطر، که پشتیبان اصلی اخوان بود، این حمایت را نهادینهتر کرد و به تنش با عربستان سعودی و امارات متحده عربی دامن زد.
با این همه، به ادعای ناظران، قرابت ایدئولوژیک اردوغان از تفکر اخوان، ریشه در دههها تاریخ ترکیه دارد. بهگفته بهلول اوزکان، استاد دانشگاه اوزییگین، چهرههایی از اخوان مانند سعید رمضان -داماد حسنالبنا بنیانگذار اخوان- از دهه 1950 با اسلامگرایان ترکیه ارتباط برقرار کرده بودند. اردوغان در این زمینه هم محصول این تاریخ است و هم به الگوی جنبشهای همسوی اخوان بدل شده است.
اردوغان بهصورت علنی از محمد مرسی، رئیسجمهور پیشین مصر، حمایت کرد و حتی ائورول آلچاک، مسئول تبلیغات حزب عدالت و توسعه را برای کمک به کارزار انتخاباتی مرسی اعزام کرد. اما شکستهای اخوان -از قاهره تا تونس- نیازمند بازنگری تاکتیکی بود؛ زمانی که عربستان، امارات و مصر قطر را تحریم کردند، اردوغان بهوضوح در کنار دوحه ایستاد؛ امری که روابط ترکیه با این سه کشور عربی را برای سالها تیره ساخت.
در نهایت، روند آشتی با این کشورها، اردوغان را وادار کرد تا از مواضع آشکار حامی اخوان عقبنشینی کند. با این حال، در پشت پرده، زمینههای همکاری مجدد همچنان باقی ماند؛ بهویژه در سوریه، جایی که اردوغان از گروههایی چون هیئت تحریرالشام (HTS) حمایت فعالانه کرد؛ گروهی که جانشین جبهه النصره، وابسته به القاعده و اکنون ستون فقرات حکومت جدید سوریه است.
در سوریه، میراث اخوان با موجی از خشونتهای سازمانیافته بین سالهای 1979 تا 1982 گره خورده است؛ خشونتهایی که با قیام خونین در حماه در سال 1982 به اوج رسید؛ زمانی که نیروهای حافظ اسد، رئیسجمهور وقت، رویاروی آنها ایستاد. نخستین حرکت مهم اخوان در سوریه به سال 1964 بازمیگردد، زمانی که در اعتراض به مصادره اموال توسط دولت بعث، قیامی در حماه بهراه افتاد. این خیزش، که در ابتدا بهصورت نافرمانی مدنی آغاز شد، بهتدریج به حملات چریکی علیه دولت تبدیل شد، اما واکنش حکومت بسیار شدید بود و شورش بهسرعت سرکوب شد.
اما پس از 1973، ماهیت اخوان خونینتر شد. سعید حوی، از رهبران اخوان، با صدور بیانیهای محرمانه خواستار سرنگونی «دولت وقت» شد. در سال 1975، ساختار نظامی به رهبری عبد الستار الزعیم برای مبارزه با دولت شکل گرفت که بعدها با مروان حدید، چهره برجسته رادیکال در سوریه، بیعت کرد. همین ساختار بود که در سال 1979 حمله خونین به مدرسه توپخانه در حلب را انجام داد و دهها دانشجوی افسری را قتلعام کرد؛ نقطه عطفی در جنگ میان دولت بعث و اخوان. اخوان در نقاط مختلف کشور اقدامات خشونتآمیزی انجام داد و حتی برای ترور حافظ اسد نیز تلاش کرد.
در سال 1982، اخوان در حماه خواستار جنگ تمامعیار علیه دولت شد. اما پاسخ رسمی دولت آنقدر قاطع بود که عملاً باعث حذف اخوان از صحنه سیاسی سوریه برای چند دهه شد. امروزه در نگاه غرب، اخوانالمسلمین بیشتر با اسلامگرایی میانهرو شناخته میشود. در جریان بهار عربی، خط مشی اخوان خط مورد حمایت غرب بود و در شرایط کنونی و با سقوط دمشق و گسترش نفوذ تحریرالشام در سوریه، اردوغان فرصتی تازه برای بازتعریف نظم سیاسی پس از اسد در سوریه میبیند.
اگرچه اخوان سوریه اکنون کمتر در معرض توجه است، اما همچنان یکی از نیروهای بنیادی در جنبش ضداسد به شمار میرود. شاخه سوری اخوان -که پیشتر گرایش بیشتری به خشونت داشته- ممکن است برای تلطیف چهره تحریرالشام مجدداً به بازی بازگردانده شود. نشانههای این روند را میتوان در ظهور دوباره گروههایی چون کوبیسیات (سازمانهای دعوتگرای زنانه) و نشستهایی در استانبول با حضور چهرههای وابسته به اخوان دید.
در یکی از این نشستها چهرههایی مانند شیخ محمد الصغیر از مصر و عبدالحی یوسف از سودان آمده بودند تا منابع لازم برای احیای اسلام سیاسی را هماهنگ کنند. در این مسیر، جبهههای انساندوستانه مورد حمایت اردوغان -از جمله بنیاد یونس امره، سازمان IHH، و جمعیت هلال احمر ترکیه- هم فعالیتهایی انجام میدهند که مرز میان کمکرسانی و تبلیغ ایدئولوژیک را کمرنگ کردهاند.
در لبنان و اردن هم نشانههایی از بسیج دوباره نیروهای وابسته به اخوان دیده میشود. در اردن، در جریان یک عملیات امنیتی، هستهای که به گفته مقامات وابسته به اخوان بوده و قصد انجام حمله موشکی را داشته، شناسایی و متلاشی شد. طبق گزارشها، برخی از مظنونان در لبنان آموزش دیده بودند. البته سازمان اخوان همواره هرگونه فعالیت نظامی را رد میکند و خود را متعهد به «مقاومت مسالمتآمیز» میداند.
با این همه، منبعی آگاه در اردن به وبسایت The Cradle گفت: «جنبش اخوان در اردن بسیار قدرتمند است، زیرا بخش بزرگی از جامعه اردن ریشه فلسطینی دارد و از آرمان فلسطین، بهویژه حماس، حمایت میکند. به همین دلیل است که برخی کشورهای عربی و ترکیه در پی نفوذ در عرصه داخلی اردن هستند. عملیات اخیر چیز جدیدی نیست و مقامات از قبل در جریان آن بودند. عملیاتهای دیگری هم وجود دارد که اعلام نشدهاند».
شاخه اردنی اخوان از سال 1942 تحت عنوان «جبهه اقدام اسلامی» فعالیت دارد. این گروه در انتخابات پارلمانی سپتامبر گذشته، به بزرگترین بلوک سیاسی بدل شد و در سالهای اخیر در بسیجهای ضد اسرائیلی بسیار فعال بوده است. با این حال، پس از سرکوبهای اخیر، آینده اخوان اردن در هالهای از ابهام قرار گرفته و ممکن است نظام سلطنتی -که همواره میان موازنهها حرکت میکرده- سرانجام تصمیم به رویارویی مستقیم با این گروه بگیرد.
در لبنان، ریشههای اخوان به سال 1964 بازمیگردد که این گروه با نام «الجماعه الاسلامیه» فعالیت خود را آغاز کرد. هرچند این گروه هرگز بهپای نفوذ حزبالله یا گروههای مورد حمایت سعودی نرسید، اما توانسته کرسیهایی در پارلمان کسب کند؛ اغلب از طریق ائتلاف با جریان المستقبل به رهبری سعد حریری. بازوی رسانهای آن هم که در جذب حمایت از میان اهل سنت فعالیت دارد، نام «الفجر» را بر خود گذاشته؛ همان نامی که در گذشته به شاخه نظامی اخوان اختصاص داشت.
اخوان، بهعنوان یک جنبش اجتماعی، جعبهابزار استراتژیک ثابتی دارد؛ مدارس دینی، شبکههای خیریه، امدادرسانی در بحرانها و فعالیتهای دعوتی. بنیانگذار آن، حسن البنا، این تاکتیکها را در خاطراتش توضیح داده است. چه در ترکیه، چه اردن، لبنان یا جای دیگر، این تلاشهای رو به جامعه در دوران صلح فعالاند و در زمان نیاز، میتوانند بهسرعت به مبارزه مسلحانه تبدیل شوند.
در یمن نیز ترکیه تحت رهبری اردوغان، بهشکل غیررسمی، روابط خود با حزب الاصلاح -شاخه محلی اخوان- را حفظ کرده است؛ هرچند ائتلافهای این گروه بسته به وضعیت میدانی و فشارهای منطقهای، میان ریاض، دوحه و آنکارا در نوسان بوده است.
صبر استراتژیک اردوغان
در حالیکه تنش میان آنکارا و پایتختهای عربی فروکش کرده، اردوغان در حال بازی بلندمدت است. اخوانالمسلمین همچنان همزاد ایدئولوژیک و ابزار سیاسی او در داخل و سراسر منطقه است. گزارشها تأیید میکنند که اردوغان همچنان در خفا به اخوان اطمینان خاطر میدهد، حتی در حالیکه لحن عمومی خود را تعدیل کرده است. در بحبوحه دگرگونیهای منطقهای -از فروپاشی رژیمهای سابق تا ویرانی غزه- اردوغان در کمین فرصت نشسته است.
فعلاً امنترین پایگاه اخوان نه در دوحه یا قاهره، بلکه در ترکیه اردوغان است. چه در زمینه مذاکره بر سر مرزهای دریایی با مصر در مدیترانه، چه در رقابت با عربستان برای نفوذ در غرب آسیا و چه در گسترش نفوذ در دنیای اسلام، اردوغان در پی یافتن شریکانی برای تقویت جایگاه خویش است چرا که هیچ جنبشی بهاندازه اخوانالمسلمین، از نظر ایدئولوژیک و سیاسی، با او همسو نیست.
بازار
![]()
http://www.Yazd-Online.ir/fa/News/1585173/بازی-اردوغان-از-یمن-و-اردن-تا-لبنان-و-سوریه