پیام ویژه

آخرين مطالب

سعید حجاریان: نسل Z و عقلانیت نقاد به شگرد‌های مجاهدین تن نمی‌دهند/ آنها به‌قدری خودبنیاد شده‌اند که هیچ دستکاری ذهنی و هیچ نظم آمرانه‌ای را برنمی‌تابند سياسي

سعید حجاریان: نسل Z و عقلانیت نقاد به شگرد‌های مجاهدین تن نمی‌دهند/ آنها به‌قدری خودبنیاد شده‌اند که هیچ دستکاری ذهنی و هیچ نظم آمرانه‌ای را برنمی‌تابند
  بزرگنمايي:

پیام ویژه - نظریه‌پرداز سیاسی و تئوریسین اصلاحات نوشت: «فراز و فرود مجاهدین خلق و رهبرانش بیان‌گر سیاست‌ورزی خالی از اصول و دیسیپلین است. این نوع از سیاست‌ورزی نخست با تهی کردن واژگان از مفاهیم و مدلول‌های‌شان آغاز می‌شود، از ائتلاف‌های فرصت‌طلبانه و مهلک می‌گذرد و نهایتاً، به چرخش گفتمانی می‌انجامد. اکنون نسل Z و عقلانیت نقاد تن به این سنخ شگرد‌ها نمی‌دهند. آن‌ها به‌قدری مستقل و خودبنیاد شده‌اند که هیچ دستکاری ذهنی و هیچ نظم آمرانه‌ای را برنمی‌تابند.»

سعید حجاریان، نویسنده، نظریه‌پرداز سیاسی و تئوریسین اصلاحات،در یادداشتی با عنوان «فرار از شکست» به بررسی تجربیات همراه با شکست سازمان مجاهدین خلق پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: تاریخ سازمان مجاهدین خلق آکنده از چرخش‌ها، شکست‌ها و عبرت‌هاست. به‌نحوی که می‌توان آن را به‌شکل انتقادی روایت و درس‌هایی برای امروز از آن استخراج کرد. علاوه بر آنچه در مقاطعی همچون سال 1354 در درون این تشکیلات رخ داد، به‌طور مشخص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در چند مقطع شکست‌هایی نصیب این تشکیلات شد و هر بار مسعود رجوی توانست با بندبازی، خود و سازمان‌اش را از زیر ضرب خارج کند ولو برای مقطعی کوتاه و به‌شکلی متزلزل.
به گمان من، این سازمان را امروز دیگر باید مرده پنداشت و صرفاً آن را از جنبه تعلیمی، روی تخت سالن تشریح قرار داد. اما آن ضربات و شکست‌ها چه بود؟ ذیلاً اشاراتی می‌کنم و نحوه گریز رجوی از آنها را نشان می‌دهم.
«انقلاب» اولین صدمه و ضربه به سازمان مجاهدین خلق بود. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، به‌واسطه میزان فعالیت و سازماندهی و تمایزی که میان گروه‌های مبارز به‌وجود آمده بود، این سازمان خود را سرآمد مبارزان، یا به‌تعبیری «نوک پیکان تکامل» می‌پنداشت. با پیروزی انقلاب و پایان دوره زندان، اما واقعیت به‌صورتی دیگر بروز کرد. به‌گونه‌ای که بقایای مجاهدین خلق با مردمی مواجه شدند که جز «خمینی»، دیگری را فرمانبردار نبودند و حتی، عکس وی را در ماه می‌دیدند.
یعنی آن‌که را در زندان متعلق به قشر خرده‌بورژوازی می‌دانستند، در واقعیت، برتر از هر مبارز دیگری قدرت بسیج یافته بود. از این رو سازمان دچار تناقض شد و پرسشی برای‌اش به‌وجود آمد که چگونه باید خود را در میان این مردمِ مذهبیِ سازمان‌یافته جایابی کند. آنها بر آن شدند طی ملاقاتی با امام خمینی، تصاویر وی را با آرم سازمان و آیه «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِین» ادغام کنند و این‌بار «مجاهد اعظم» (خرده‌بورژوای سابق!) را بازنمایی کنند؛ و این‌گونه ستایش‌ها و کرنش‌های عجیبی نثار رقیب پیشین شد.
اما زمانی‌که توانستند نیرو‌های مذهبی پیرو امام خمینی را تا حدی به‌خود جذب کنند و به‌صورت سمپات سازمان دهند، ردای «مجاهد اعظم/رهبر آزادگان» را تدریجاً از دوش آیت‌الله خمینی برداشته و بر دوش آیت‌الله طالقانی انداختند و وی را «پدر» خطاب کردند. این، اما آخرین گذار نبود و بعد از درگذشت مرحوم طالقانی، به‌ناچار کج‌دار و مریز پیش آمدند تا آن‌که زیر عبای مؤلف «اقتصاد توحیدی»، ابوالحسن بنی‌صدر رفتند. یعنی، اپورتونیسم باعث شد که آنها روزی پرچم امام خمینی را برافراشته سازند و دیگر روز، شعار «مرگ بر خمینی» سر دهند. فی‌الواقع، فقدان دیسیپلین و تأکید بر عمل‌گراییِ کور آنها را واداشت پیاپی از گذشته خود عبور کنند، پوست‌اندازی کنند و نهایتاً از محتوا خالی شوند.
دوم
سازمان مجاهدین خلق، از دو منبع و یک ایده اصلی تغذیه می‌کرد: سازماندهی، گفتمان و مبارزه مسلحانه. «شریان»‌های این تشکیلات از بدو پیدایش تا حیات موسی خیابانی، از ایده مبارزه مسلحانه آکنده بود. تروریسم و خشونت سازمان‌یافته، و انفجار‌های سال 1360- به‌رغم آن‌که هیچ‌گاه رسماً مسئولیت آنها از سوی مجاهدین خلق پذیرفته نشد و صرفاً با اشاره‌ای، مضمون آیه 26 سوره نحل را یادآوری کردند که بیان می‌داشت سقف به‌شکل غافلگیرانه بر سر افراد آوار خواهد شد- جملگی مؤید اهمیت این ایده نزد این سازمان بود. اما فرار تدریجی اعضای این تشکل و ضربه به خانه‌های تیمی به اضمحلال ایده «مبارزه مسلحانه» انجامید و طرح موسوم به «مالک و مستأجر» اندک بارقه‌های تشکیل هسته‌های مقاومت را نیز از میان برد.
رجوی با اقتباس از برخی آموزه‌های الهیات مسیانیستی راه غیبت پیش گرفت، زیرا توان آن را که رودرروی اعضاء سازمان‌اش حاضر شود و به انبوه سؤال آنان پاسخ دهد، نداشت
برای حل این دو شکست پیاپی، رجوی فرار به جلو کرد. او طی ملاقاتی با طارق عزیز از «صلح‌طلبی» و «ملی‌بودن» سازمان‌اش گفت و ماهیت هر نوع جنگ و تخاصم میان دو کشور را مردود دانست. مدتی بعد نیز اعلام شد این سازمان بناست در جوار خاک میهن مبارزه را ادامه دهد؛ حال آن‌که نه آن سازمان دیگر توان ادامه مبارزه داشت و نه پادگان اشرف جوار خاک میهن محسوب می‌شد. باری، تلاش‌های نیم‌بند برای احیاء «مبارزه مسلحانه» با رویداد‌هایی از قبیل عدم استقرار، فروپاشی شورای ملی مقاومت و… با بن‌بست کامل مواجه شد و زمانی‌که دیگر محرز شد حتی امکان عملیات از سوی پیشمرگه‌ها در جدار مرز نیز وجود ندارد، رجوی شگرد جدید خود را آغاز کرد؛ «انقلاب ایدئولوژیک».
خلاصه ایده انقلاب ایدئولوژیک از این قرار بود که علت شکست‌ها، نه ضعف‌های تاکتیکی بوده و نه تصمیم‌های استراتژیک رأس سازمان، بلکه غل‌وغش در قلوب پیروان علت‌العلل مسائل بوده است. همچنان‌که طی سال‌ها و از دل محاکمه‌های درون‌سازمانی، پیوسته اعضایی به‌عنوان «خائن» معرفی و محاکمه شدند تا بدین طریق، ضعف‌ها به عناصر متزلزل و نفوذی احاله شود و سازمان از اتهامات و نقد‌ها مصون بماند.
فی‌الواقع، استدلال این بود که این اعضاء و سمپات‌های سازمان بوده‌اند که در قلب خود دو معشوق را جای داده‌اند و به‌جای آن‌که ذوب در ایدئولوژی و رأس سازمان باشند دل به همسر و اولاد سپرده‌اند چنانکه گاه به بخش ابتدایی آیه 4 سوره احزاب، و گاه دیگر به آیه 24 سوره توبه ارجاع داده می‌شد. در نتیجه این مدل فرافکنی، دستور تخلیص تشکیلات تحت پوشش طلاق اجباری صادر شد و جملگی فرزند‌ها به پاریس گسیل شدند و زن‌ها دیگر جواز هم‌کلام‌شدن با همسران سابق را نیافتند.
به دیگر سخن، رجوی از شکست مهلک فرصتی ساخت تا تفکر زمینیِ محاسبه‌پذیر را تعطیل و خود را به عنصری مقدس بدل کند. چنانکه، مهدی ابریشم‌چی اظهار داشت: «رهبری مطلقاً هیچ تعیّنی به سمت پایین را نمی‌تواند بپذیرد. تعیین او را الزام مشخص ایدئولوژیک و سیاسی سازمان مشخص می‌کند.
برنامه‌اش هم همان برنامه‌ای است که انقلاب مشخص می‌کند. در پایین‌تر از مسئول اول و رهبر ایدئولوژیک، همه مشروط هستند و قبل از همه به مسئول بالاتر خودشان مشروط هستند. اما مسعود در بالا به کی مشروط است؟ فقط به انقلاب. او ایدئولوژیکمان [=قهراً]مسئولی جز خدا ندارد. همه در سازمان مسئول دارند، یعنی مشروط هستند به مسئول‌شان، ولی در رأس رهبری این‌طوری نیست.» دیگر از آن به بعد، سازمان به یک «فرد» مبدل شد؛ فردی که مجاز به اتخاذ هر تصمیمی بود بی‌آنکه ملزم به پاسخگویی به پایین باشد. حال آن‌که پیش‌تر این اعتقاد وجود داشت و ابراز می‌شد که رهبران اولیه سازمان مجاهدین خلق، از اعضاء و تبار جبهه ملی بوده و جملگی، سبقه ملی داشته‌اند.
از آن رو این تشکیلات تنها آلترناتیوِ دموکراسی‌خواه و در عین حال ضدامپریالیسم معرفی می‌شد. در حالی‌که نمی‌توان ملی بود و دست در دست دشمنِ میهن به جنگ ملت خویش رفت. طرفه آن‌که بعداً مشخص شد این سازمان اعتقادی به دموکراسی، هم، نداشت. چنانکه هیچ‌گاه کنگره‌ای برگزار نشد که رجوی در درون آن انتخاب شود؛ ولو کنگره‌ای صوری و از باب حفظ ظاهر. البته، رجوی تصریح کرده بود: اگر زمانی در سازمان انتخابات ملاک باشد، من دیگر عضو آن نخواهم بود!
با همین ملاک می‌توان گریزی به مسئله نصب جانشین مسعود رجوی زد. مریم رجوی، ابتدا به‌عنوان مسئول رده دوم سازمان مجاهدین خلق، و براساس سطحی از تفویض اختیار مطرح شد و سپس، تبدیل به رئیس‌جمهور مقاومت [کذا فی الاصل!]شد. یعنی بدون رأی تبدیل به رئیس‌جمهورِ مردمیِ شد. در حالی‌که با تأملی در سوابق سیاسی- مبارزاتی نامبرده می‌توان دریافت که وی حتی سابقه یک روز سمپاتی هم نسبت به این سازمان نداشته و ابتدای انقلاب و در بنیاد علوی به‌عنوان هوادار عضوگیری شده است. حال آن‌که اشخاصی مانند عباس داوری، علی زرکش، مهدی ابریشم‌چی و جز اینها سابقه‌ای طولانی‌مدت از فعالیت تشکیلاتی و حبس سیاسی داشتند. النهایه، تحت این شگرد مسعود رجوی نظم عمودی یک سازمان را باژگونه کرد و همه را به خدمت یک فرد مقرب درآورد.
به نقطه‌ای بازگردم که بهانه نگارش این نوشته بود. چنانکه اشاره شد سازمان مجاهدین خلق به‌لحاظ هویتی، خود را ضدامپریالیسم معرفی می‌کرد و حتی، ترور مستشاران امریکایی را نیز در پرونده این ضدیت قرار داده بود، اما پیوسته از این اصل و گذشته نیز عبور کرد. در بادی امر، و در پی اشغال عراق و پایان حکومت صدام حسین این سازمان به‌نوعی تابع نظم امپریالیستی شد و به‌صورت انفعالی، از پادگانی به پادگانی دیگر کوچانده شد و نهایتاً در یکی از فقیرترین کشور‌های اروپایی، آلبانی، استقرار یافت. در ادامه این مسیر، در اجلاسیه‌های‌اش به فاشیست‌ترین عناصر امپریالیست، آن هم در ازای پرداخت هزینه مالی، صندلی ویژه تعارف کرد تا از یک‌سو از خود حساسیت‌زدایی کند و از دیگر سو، خود را به‌عنوان آلترناتیو دوران گذار نمایش دهد.
باری، این فراز و فرود بیانگر سیاست‌ورزی خالی از اصول و دیسیپلین است. این نوع از سیاست‌ورزی نخست با تهی کردن واژگان از مفاهیم و مدلول‌های‌شان آغاز می‌شود، از ائتلاف‌های فرصت‌طلبانه و مهلک می‌گذرد و نهایتاً، به چرخش گفتمانی می‌انجامد. در مواردی این تضاد و تناقض به فروپاشی تشکیلاتی می‌انجامد، و در مواردی دیگر به پرتگاه فروش اطلاعات به بیگانه و ترور ختم می‌شود که هر دو سر طیف می‌تواند عبرت‌آموز باشد. مبتنی بر این اعوجاج‌ها، رجوی با اقتباس از برخی آموزه‌های الهیات مسیانیستی راه غیبت پیش گرفت، زیرا توان آن را که رودرروی اعضاء سازمان‌اش حاضر شود و به انبوه سؤال آنان پاسخ دهد، نداشت. این واپسین شگرد وی و شاید آخرین پرونده مفتوح است. در حالی‌که اکنون نسل Z و عقلانیت نقاد تن به این سنخ شگرد‌ها نمی‌دهند؛ آنها به‌قدری مستقل و خودبنیاد شده‌اند که هیچ دستکاری ذهنی و هیچ نظم آمرانه‌ای را برنمی‌تابند. به تعبیر حافظ: بازیِ چرخ بشکندش بیضه در کلاه /، زیرا که عَرضِ شعبده با اهلِ راز کرد!

لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1555651/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

ایسوس ROGPhone 9 FE به عنوان گوشی گیمینگ اقتصادی عرضه خواهد شد؟

اپل به رسم هر سال، روز مارتین لوترکینگ جونیور را گرامی داشت

سعید حجاریان: نسل Z به شگردهای مجاهدین خلق تن نمی دهد

پاکسازی ترامپ آغاز شد؛ اخراج 12 مقام ارشد وزارت خارجه

آتش سوزی گسترده در بیمارستان «مفتح» ورامین

جنگی که بردیم

زیدآبادی نوشت: قابل توجه آقای رییس‌جمهور!

بلومبرگ: چرا جهان دیگر از ترامپ نمی‌ترسد؟

جدیدترین بخش ابرپروژه بلندپروازانه بن‌ سلمان

نرم‌افزار CapCut بار دیگر در دسترس آمریکایی‌ها قرار گرفت

دوگانه پزشکیان و تندروها

ماموریت در داووس

پلیتیک ترامپ دوم

السانسوریه

روبیو: سیاست‌خارجی من در راستای منافع ملی آمریکا است

جست‌وجو برای نحوه خرید رمزارز در گوگل سربه‌فلک کشید

الکترونیک آرتز متهم به استفاده از تصاویر جنگ غزه در Battlefield جدید شد

جلیلی درمورد علت عدم مناظره با زنگنه: برخی از مباحث فرصت بسیاری می‌خواهد

هر ایرانی سالانه چند کیلو نان می‌خورد؟

سامسونگ هوش مصنوعی را به نمایشگرهای تعاملی تزریق کرد

عمل جراحی که تنها 3 بار در آمریکا توسط یک ایرانی انجام شد

آماری از وضعیت سواد ایرانی‌ها

شادی مردم سنندج از بارش برف

توقف جوانان در پیچ اشتغال، تقریبا دو سال

اقتصاددان و عضو هیات علمی اقتصادی دانشگاه علامه: دولت به چه حقی کسری بودجه دارد؟

حماس خواهان بسیج عمومی برای مقابله با اسراییل در جنین شد

شهردار بیت‌لاهیا: اسرائیل 95درصد از منازل شهروندان را ویران کرده است

رئیس ستاد ارتش اسراییل: مسئولیت شکست 7 اکتبر با من است

نخست وزیر گرینلند: نمی خواهیم آمریکایی باشیم

بازگشت پیکر شهدای مرزبانی به کشور پس از 16 سال

پیش بینی قیمت دلار 3 بهمن 1403

چه کردی با استقلال آقای موسیمانه؟!

وزیر خارجه آمریکا: اتمام جنگ روسیه و اوکراین سیاست رسمی ترامپ است

پوتین و السیسی درباره تحولات غرب آسیا رایزنی کردند

کشف 13 تن اجزای حرام دام و مشروبات الکلی در یک انبار

داستان ادامه‌دار بورس و نرخ سود

راهکار جدید شیائومی برای اجرای بازی‌های ویندوز روی اندروید معرفی شد

خیال‌بافی‌های یک قمارباز

حادثه امنیتی سخت برای اسراییل در جنین

سفیر پیشنهادی ترامپ برای سازمان ملل خواستار اصلاح این نهاد بین‌المللی شد

گزارش ویدئویی از بازگشت اهالی به شهر جبلیه

ترودو: کانادا در برابر تهدیدهای تعرفه‌ای ترامپ تسلیم نخواهد شد

اولین قربانیان قوانین مهاجرتی ترامپ پس از تحلیف

نخست‌وزیر اسلواکی از احتمال وقوع کودتا در این کشور خبر داد

آغاز تحقیقات برای رازگشایی پرونده قتل معاون اسبق وزیر

10 سال تعقیب همسر فراری برای قتل

پیش بینی قیمت طلا و سکه 3 بهمن 1403

مدیران بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری در جایگاهی ویژه در مراسم تحلیف ترامپ حاضر شدند

چالش‌های ترامپ؛ از مهاجرت تا جنگ اوکراین

تحلیلگر ایرانی: ترامپ به دنبال صلح رومی با توسل به مشت آهنین است