بزرگنمايي:

پیام ویژه - «اینکه نماینده مجلس کسانی را که معتقد به مذاکره با آمریکا هستند، "جریان نفوذ"، "فاقد شرافت" و "مجنون" بداند و بنویسد آنها "اگر بر شرافت‌فروشی خود اصرار کنند، دیگر به یادداشت بسنده نخواهیم کرد" و آن دیگری طرفداران مذاکره با آمریکا را خائن و بی‌شعور بداند و چنین برخوردهائی نه منطبق با قانون اساسی جمهوری اسلامی هستند، نه با تعالیم اسلامی سازگارند و نه برای اقناع افکار عمومی مناسب.»

مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی، در یادداشتی به نقد اوصاف مذمومی پرداخته است که برخی از مخالفان مذاکره با آمریکا به موافقان این مذاکره نسبت می‌دهند.
او در این زمینه نوشت: ما که باقیمانده‌های نسل اول انقلاب اسلامی هستیم، هرگز فکر نمی‌کردیم در نظام برآمده از این انقلاب کسانی به خود اجازه بدهند بدیهی‌ترین حقوق اسلامی و انسانی مردم را منکر شوند و افرادی را که درصدد ابراز عقیده خود درباره موضوعات مختلف برمی‌آیند، خائن، بی‌شعور و وابسته به بیگانگان بدانند.
یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی این بود که به خفقان پایان بدهد و آزادی اندیشه، آزادی بیان و آزادی قلم آحاد مردم را تأمین کند و مانع خدشه وارد شدن به حرمت و کرامت انسان‌ها شود.
اصول متعدد قانون اساسی جمهوری اسلامی بر انواع آزادی‌های آحاد مردم ایران تأکید می‌کنند و جلوگیری کردن از این حق مسلّم و بدیهی مردم را ممنوع و خلاف قانون می‌دانند.
تدوین‌کنندگان قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی به ویژه شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی به گواهی متن مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی و فیلم‌هائی که از جلسات این مجلس موجودند، تلاش زیادی کردند تا مانع گنجانده شدن کمترین عباراتی در این قانون شوند که ممکن بود مانع آزادی‌های مشروع مردم باشند. اسناد روشنی از صحنه‌های مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی وجود دارند که نشان می‌دهند بعضی اعضاء آن مجلس با نیت خیرخواهانه درصدد گنجاندن یک کلمه یا یک جمله در قانون اساسی بودند که به نظر آنها نوعی محکم‌کاری برای تأمین امنیت جامعه و حفاظت از نظام بود ولی، چون احتمال کمی وجود داشت که باعث سلب آزادی و منجر به پیدایش دیکتاتوری شود، آیت‌الله بهشتی به عنوان مدیر جلسه مخالفت کردند و با تکیه بر منطق و استدلال محکم و متقن مانع به نتیجه رسیدن آن اقدامات شدند.
منظور از لزوم آزاد بودن افراد برای ابراز نظر در مورد موضوعات مختلف ازجمله مذاکره با آمریکا این نیست که راه برای انجام کار‌های خلاف قانون باز شود. همان قانون اساسی که بر آزادی اندیشه و بیان و قلم تأکید می‌کند، همان قانون اساسی در اصل 110 می‌گوید «تعیین سیاست‌های کلی نظام، نظارت بر حُسن اجرای سیاست‌های کلی نظام و اعلان جنگ و صلح و بسیج نیروها» از اختیارات رهبر است. بنابراین، ابراز نظر مردم هیچ منافاتی با حقوق رهبری ندارد و نباید اینطور تصور شود که وقتی رهبری نظری درباره یکی از موضوعات دارد هیچکس حق ندارد درباره آن موضوع اظهارنظر کند.
اینکه نماینده مجلس کسانی را که معتقد به مذاکره با آمریکا هستند «جریان نفوذ»، «فاقد شرافت» و «مجنون» بداند و بنویسد آنها «اگر بر شرافت‌فروشی خود اصرار کنند دیگر به یادداشت بسنده نخواهیم کرد» و آن دیگری طرفداران مذاکره با آمریکا را خائن و بی‌شعور بداند و آن امام جمعه موقت تهران که خودش بشدت زیر سؤال است وقتی عده‌ای در نمازجمعه به یکی از فعالان برجام توهین می‌کنند بگوید «در مقابل شما احساس تواضع می‌کنم و زانو می‌زنم» چنین برخوردهائی نه منطبق با قانون اساسی جمهوری اسلامی هستند، نه با تعالیم اسلامی سازگارند و نه برای اقناع افکار عمومی مناسب.
در یک جامعه اسلامی مردم باید آزادانه نظر خود را بگونه‌ای مطرح کنند که به گوش حاکم اسلامی برسد تا با اطلاع داشتن از دیدگاه‌های مختلف تصمیم‌گیری کند درست همانطور که قرآن کریم به پیامبر اکرم می‌فرماید مشورت‌ها را بگیرند ولی تصمیم نهائی با ایشان است.
درخصوص سخنان ترامپ که با واکنش منفی رهبری مواجه شد، توجه به این نکته لازم است که، چون رئیس جمهور آمریکا درباره ایران با زبان قلدرمآبانه سخن گفت و خواسته‌های نامعقولی را مطرح کرد، همین پاسخ را هم باید از ایران می‌شنید. نتیجه‌ای که از این واقعیت می‌توان گرفت اینست که اگر رئیس جمهور آمریکا زبان قلدری را کنار بگذارد و محترمانه و متواضعانه با ایران سخن بگوید، راه مذاکره باز خواهد بود.