تجربه روحانی باعث شد به سمت نامزد غیراصلاح طلب نرویم
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و انتشار آن به معنای تایید تمام یا بخشی از آن نیست
حسام رضایی / در اثنای «نه به لاریجانی» که این روزها در اتمسفر انتخاباتی اصلاحطلبان غلبه یافته، حالا عمده نگاهها به سمت دو نفر دوخته شده تا بتوانند نظر اجماعی جبهه اصلاحات را به خود جلب کنند؛ اسحاق جهانگیری و مسعود پزشکیان. جهانگیری و پزشکیان هر کدام با موانع عمدهای مواجهاند که امکان رأیآوری آنها را ضعیف ساخته است. بااینحال، وضعیت پزشکیان مناسبتر مینماید. حضور جهانگیری بهعنوان معاون اول دولت و همراهیاش با وضع موجود با وجود برخی گلایهها، باعث شده تا آرای منفی او در نظرسنجیها چشمگیر شود. در همین باره، با محمدعلی ابطحی، فعال اصلاحطلب گفتوگو کردیم. او، جهانگیری را مانند ظریف مستعد ایجاد دوقطبی در جامعه میداند و همین استعداد را برای اجماع اصلاحطلبان روی او مهم برمیشمرد. در عین حال، ابطحی معتقد است که پزشکیان سه ویژگی بسیار مهم دارد که او را به گزینهای جذاب برای اصلاحطلبان تبدیل کرده است. در ادامه مشروح گفتوگوی «صبحنو» با رییسدفتر رییس دولت اصلاحات را از نظر خواهید گذراند.
جناب ابطحی! از میان جهانگیری و پزشکیان که بیشتر از سایرین، بهعنوان گزینههای مدنظر اصلاحات معرفی میشوند، کدامیک را دارای پتانسیل بیشتری جهت اجماع میبینید؟
قبل از شورای نگهبان، شما یکسریها را کنار گذاشتید(خنده). اگر ملاک حضور حداکثری باشد، چهرههایی نظیر آقای تاجزاده و خانم شجاعی هم میتوانند رأیآوری را بسیار بالا ببرند. با توجه به اینکه شورای نگهبان فعلا اظهارنظر نکرده، ترجیح میدهم که راجع به افراد صحبت نکنم. اگر مجالی برای شرکت جبهه اصلاحات در انتخابات باشد، در آن صورت، اکثریت اصلاحطلبان این آمادگی را دارند که با چهرههای شاخص خودشان شرکت کنند. جدا از این، بحران اصلی، عدم مشارکت است. رقیب اصلی کاندیداها، کاهش مشارکت است و اصلاحطلبان همیشه در مشارکت، فعال بودهاند و کاندیداهای آنها معمولا در مشارکت بالا، پیروز شدهاند.
به همین دلیل، امیدوارم شورای نگهبان تمهیدی کند تا افراد بیشتری بهویژه آنهایی که رأیآوری بیشتری دارند، در لیست تایید صلاحیتها باقی بمانند تا از این طریق، بتوان مشارکت فعال در انتخابات را شکل داد. مساله عدم مشارکت، اصلیترین رقیبی است که اصلاحطلبان با آن مواجه هستند. در مشارکت بالا، هم مردم میتوانند به حاکمیت اعتماد پیدا کنند، هم ایده رهبری مبنی بر اصالت مشارکت تحقق پیدا خواهد کرد و هم اینکه دولت آینده و خدمت آن به مردم، با پشتوانه بیشتری شکل خواهد گرفت. انتخابات مجلس شورای اسلامی، یک شیرینی زیر دندان برخی نیروها گذاشت تا بتوانند با مشارکت اندک، به نتیجه سریع مدنظر برسند اما اینکه این ایده [مشارکت حداقلی]، تا چه اندازه در راستای نظر رهبری است، خود جای بحث دارد.
شما بازی ما را به هم زدید! ما میخواستیم جزئیتر درباره نامزدهای اصلاحطلب صحبت کنیم اما شما موارد کلانتر را مطرح فرمودید که البته در جای خود بسیار مهم است. با توجه به بحران مشارکت که به آن اشاره کردید، به نظر شما کدام نامزد اصلاحطلبی میتواند نظر پایگاه اجتماعی اصلاحات را بهتر و بیشتر به سمت خود جلب کند؟
یک اصل مهم برای اصلاحطلبان مطرح است که نامزد غیراصلاحطلب معرفی نکنند. با این اصل، بخشی از نامزدهایی که مورد تایید شورای نگهبان قرار خواهند گرفت، از لیست اصلاحطلبان خارج میشوند. در میان گزینههای باقیمانده، برخی، خودشان بهصراحت می گویند که اصلاحطلباند یا پیشینه آنها اصلاحطلبی را نشان میدهد؛ این دو اصل بیشتر از همه، در آقایان جهانگیری و پزشکیان تبلور دارد.
یعنی حتی اگر علی لاریجانی هم اظهار کند که من اصلاحطلبم، آیا اصلاحطلبان او را خواهند پذیرفت؟
همانطور که عرض کردم، پیشینه اصلاحطلبی هم مهم است. معتقد نیستم که در جریان اصلاحطلبی، آمادگی پذیرش یک فرد غیراصلاحطلب بهعنوان کاندیدای اصلی این جریان، وجود دارد. اگر کاندیداهای اصلاحطلب از سوی شورای نگهبان مقبول نیفتند، طبیعی است که اصلاحطلبان مشارکت حداقلی یا به بیان بهتر «مشارکت غیرفعال» را در پیش خواهند گرفت؛ در این صورت نامزد مشخصی از سوی اصلاحات معرفی نخواهد شد.
اظهارات اخیر آقای لاریجانی در کلابهاوس که از برخی اقدامات گذشته خود در قبال جریان اصلاحات تبری جست هم آیا باعث نمیشود تا نسبت میان لاریجانی و اصلاحات تلطیف شود؟
بهدلیل اتفاقی که پیشتر درمورد آقای روحانی رخ داد و شرایط جانبی باعث شد تا اصلاحطلبان از فردی که خودش هم اذعان به اصلاحطلبی نداشت حمایت کنند، بدنه جامعه هواداران اصلاحطلب کاندیدای غیر اصلاحطلب ارائه نخواهد کرد.
اما آقای لاریجانی شاید چندان بدش نیاید که اصلاحطلبان سراغش بروند.
این را دیگر باید از خود ایشان بپرسید. من در مجموع، برای آقای لاریجانی پایگاه رأی در جامعه پیدا نکردهام. اگر اصلاحطلبان فعال شوند کاندیدای خودشان را خواهند داشت؛ اصولگرایان هم با وجود برخی رقابتهای جدی، کاندیدای اختصاصی خود را دارند. آقای لاریجانی اما گفت که دوگانه اصلاحطلبی و اصولگرایی را قبول ندارد و جامعه ایران از این دوگانه عبور کرده است. شاید من هم معتقد باشم که دیگر مانند سابق، اصلاحطلبی و اصولگرایی تعیینکننده نیست اما اگر صحبت اخیر آقای لاریجانی را مدنظر قرار دهیم، متوجه میشویم که علاوهبر اصولگرایی، ایشان از اصلاحطلبی هم گذر کرده است.
به نظر میرسد اصلاحطلبان در این دوره از انتخابات، بهدنبال اعاده حیثیت سیاسی خود هستند؛ چون اگر اینبار هم مانند سالهای 92 و 96 دست به ائتلاف بزنند، رسما به یک جریان سیاسی غیرمستقل که صرفا به درد ائتلاف میخورد، تبدیل میشوند. اینطور نیست؟
قراری که الان وجود دارد این است که بعد از مناظرهها، تمامی اصلاحطلبان به نتیجه نظرسنجیها و کاندیدای اصلاحطلب تن بدهند. ما پیشتر یک تجربه تلخ در انتخابات سال84 داشتیم که اختلافات میان اصلاحطلبان، باعث پیروزی آقای احمدینژاد شد. در این دوره از انتخابات، دیدگاه بدنه اصلی جریان اصلاحات این نیست که روی یک نامزد غیراصلاحطلب، اجماع شود.
با وجود این صراحت، احساس میشود که اصلاحطلبان در حمایت از یک گزینه تماما اصلاحطلب، چندان استوار نیستند و شاید با بروز یک بزنگاه، باز هم بخواهند از گزینه ائتلافی حمایت کنند.
من نمیدانم این احساس را از کجا کشف کردهاید! نکته مهم این است که اگر چند نفر در چند حزب بخواهند دور هم بنشینند و تصمیم بگیرند، باید به بدنه جامعه که مخاطب آنهاست، توجه داشته باشند. در سردی بازار انتخابات، بدنه اصلاحطلبی را باید با کلی خواهش و التماس پای صندوق آورد تا حاضر شود به یک گزینه اصلاحطلب رأی بدهد، چه برسد به کاندیدای غیراصلاحطلبی که اساسا قدرت گرم کردن این بدنه را ندارد. در مجموع برای اصلاحات، دفاع از هویت اصلاحطلبی و اینکه پشت کاندیدای خود بماند، در اولویت قرار دارد.
بازگردیم به بحث اولیه خود یعنی دوگانه جهانگیری-پزشکیان در جبهه اصلاحات. برخی معتقدند که آقای جهانگیری بهواسطه حضورش در دولت، رأی منفی بالایی دارد و همین مساله، اجماع اصلاحطلبان روی او را با اما و اگرهای زیادی مواجه کرده است. آیا این نظر را قبول دارید؟ مضاف بر اینکه به نظر شما آیا آقای پزشکیان حریف قدرتمندی برای آقای جهانگیری خواهد بود تا بتواند نظر اصلاحطلبان را به خود جلب کند؟
این دو گزینه، طبیعتا گزینه اصلاحطلبان هستند. آقای جهانگیری در دور اول که در کلابهاوس حضور یافت، تجربه قابلتوجهی را ارائه کرد؛ تجربه اینکه میتواند بخشهایی از عملکرد دولت و خودش را که مورد پذیرش جامعه است اما در هیاهوی فضاسازیهای این سالها گم شده بود بیرون بکشد. آقای جهانگیری ضمنا نشان داد که میتواند روی نظرات خود در اختلاف با دولت هم تاکید کند. شما دیدید وقتی آقای ظریف نظرات خود را در آن فایل صوتی مطرح کرد، چه هیجان عجیب و غریبی در جامعه ایجاد شد و...
یعنی میفرمایید که آقای جهانگیری از استعداد بالایی برای ایجاد دوقطبی در جامعه برخوردار است؟
بله. من معتقدم آقای جهانگیری برای پُر کردن این گزاره که او ادامه دولت دوم دولت روحانی است، میتواند نظرات مستقل خود را ارائه کند.
پاشنه آشیل آقای جهانگیری چیست؟
پاشنه آشیل، بحرانهایی است که برای دولت و خود ایشان آفریده شد و تبلیغات این سالها، اجازه این را نداد که آقای جهانگیری، واقعیات این بحرانها را مطرح کند.
آقای پزشکیان را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای پزشکیان پایگاه خاص خود را دارد. بخشی از اقوام ایران، میتوانند از ایشان حمایت کنند. پزشک بودن ایشان هم اهمیت دارد که میتوانند در شرایط کرونایی، نقدهای خود درباره مدیریت ویروس کرونا را از منظر پزشکی مطرح کنند.
ادبیات آقای پزشکیان هم بسیار روان است که میتواند تا عمق جامعه جاری شود.
-
دوشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۰:۰۵:۵۸
-
۹ بازديد
-
آخرین خبر تحلیل
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/668289/