فوتبال ایران چطور به این روز افتاد؟ به مرور!
یادداشت
بزرگنمايي:
پیام ویژه - اعتماد /متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
علی ولیاللهی| اتفاقات قبل، حین و بعد از بازی پرسپولیس و تراکتور چند روزی است تیتر رسانهها را اشغال کرده. با توجه به چند وجهی بودن ماجرا که مسائل مربوط به حوزه ورزش، اجتماع، اقتصاد و سیاستگذاریها را دربر میگیرد افراد مختلفی به فراخور حوزه کاریشان پیرامون این اتفاقات حرف زدند و تحلیل کردند.
قبل از ورود به بحث همین ابتدا باید گفت رفتار هواداران دو تیم در فحاشی ممتد، سنگپرانی، خشونت فیزیکی و کارهای دیگری که شرم نوشتنشان را داریم کاملا محکوم است. حتما باید با متخلفان برخورد محکم صورت بگیرد، ولی نباید فراموش کنیم هواداران ایرانی مثل سایر هواداران دنیا هستند؛ نه بهتر نه بدتر. ولی دلایلی که باعث بروز خشونتهای کمسابقه در آنها شده شاید متفاوت باشد.
در این میان آنچه نباید اتفاق بیفتد بستن پرونده با همین محرومیتها و مجازاتهاست. یعنی نباید مثل همیشه سر و ته داستان با جریمه تیمها یا محرومیت هواداران از حضور در ورزشگاه بسته شود. داستان ابعاد بسیار زیاد دیگر و ریشههای قدیمی متفاوتی دارد. اگر قرار به برخورد و محرومیت باشد خیلی از مقامات و مسوولان باید پیش از هواداران محکوم شوند.
دنیا دنیای پدیدههای خلقالساعه نیست. ساز و کار جهانی که در آن زندگی میکنیم عملکرد قارچگونه ندارد. هیچ چیز یک شبه و یکباره اتفاق نمیافتد. زلزله نیست. ما میکاریم و بعد درو میکنیم. اگر باد کاشته باشیم توفان. در فیلم فروشنده اصغر فرهادی شاگردان از معلم میپرسند «آدم چطور گاو میشه؟» و معلم جواب میدهد «به مرور!» اگر امروز بپرسیم فوتبال چطور از فرم طبیعی خودش خارج شده و به این روز افتاده؟ تنها یک جواب میتوان داد: به مرور!
در رمان معروف و پرخوانش این سالها یعنی «جز از کل» نویسنده (استیو تولتز) این ایده را حسابی میپروراند که دنیا دنیای ایدههاست. ایدههایی که رو به کائنات و جهان و مردم رها میشود معلوم نیست سر از کجا در میآورند. تولتز تلاش میکند نشان دهد چطور ایدهها سالها بعد تبدیل به واقعیت عینی میشوند. پس باید حواسمان باشد به چه فکر میکنیم، چه میگوییم و چه میخواهیم! امروز فوتبال ما محصول سالها ایدههای غلط در مورد این ورزش است.
امروز واقعیت عینی ورزشگاههای ما چیست؟ بهترین نمونهاش همین بازی پرسپولیس-تراکتور. دعوا، فحاشی، سنگپرانی، خشونت فیزیکی، مصدومیت، پاشیدن... روی سر همدیگر و... اینها یک شبه اتفاق نیفتادند. اینها حاصل سالها ایدهپردازیها و تصورات غلط در حوزه فوتبال است. به کنایه میگوییم عده زیادی زحمت کشیدند تا امروز به این نقطه رسیده باشیم که برای بخش زیادی از مردم استادیومهای فرسوده و نیمه کاره بشود تنها محل تخلیه هیجان و عصبانیت. آنقدر زورشان به زندگی تحت فشار و مشکلات نرسد که تیمهای رقیب را بکنند سوژه تخلیه خشم.
اینها یکباره اتفاق نیفتادند. زنجیرهای است کشیده شده از گذشته دور تا امروز. برگردیم تا آن روزی که عدهای گفتند ما فوتبال نمیخواهیم و فوتبال عامل امپریالیست است. تا روزی که رییس وقت فدراسیون فوتبال در دهه 60 گفت ما دنبال فوتبال اسلامی هستیم! برسیم تا این روزها که رییس کمیته ملی المپیک و وزیر ورزش میگویند اخلاق مهمتر از مدال است و تاج رییس فدراسیون فوتبال به خاطر تتو یک بازیکن را محکوم میکند و میگوید توی کشور ما معنی ندارد این کارها. آن روزهایی را به خاطر بیاورید که گفتند زنها نباید بروند استادیوم و اگر قرار به رفتنشان باشد باید برای تلطیف جو از آنها استفاده شود. آن روزهایی که مجریهای تلویزیون بیهیچ شرمی رو به دوربین جمله نامربوط «مردم دلخوشی دیگهای به جز فوتبال ندارن» را کادوپیچ کردند و دادند به خرد ملت. این همه اشتباه! این همه سوءبرداشت عامدانه یا سهوی از یک ورزش. این همه کجفهمی یک پدیده جهانی. این همه پیچیده کردن ماجرا! آنقدر که سر هر بازی مهم انگار مسوولان برگزاری مسابقه در حال جان دادن به عزراییل هستند. به سختی میزبان تعیین میکنند، به سختی ساعت و روز بازی را فیکس میکنند، به سختی تعداد تماشاچی مشخص میشود، به سختی هواداران را سازماندهی میکنند که اغلب هم ناموفق است.
همه این ایدهها به مرور هر بازی فوتبال را تبدیل کرد به دیگ جوشانی از زشتی و فضاحت. تبدیل کرد به پدیدهای که دیگر لذتی در آن نیست تا جایی که یادمان رفت فوتبال فقط یک سرگرمی است.
خیلی از تصمیمگیران حواسشان نبود ایدهها گاهی به ضد خودشان تبدیل میشوند. حواسشان نبود فوتبال فقط یک ورزش است و نباید غرور ملی و شادی مردم و آینده و همه چیز را به آن گره زد. نمیدانستند فوتبال اسلامی و غیر اسلامی ندارد. قرار نیست فوتبال ترویج اخلاق کند و فوتبالیست بشود معلم اخلاق.
صداوسیما و تریبونهای رسمی که با افتخار مدام میگفتند فوتبال تنها دلخوشی مردم است نمیفهمیدند با این جمله چه بر سر ذهن هواداران میآورند. نمیفهمیدند هوادار بابت نگه داشتن تنها دلخوشی باقی ماندهاش حاضر میشود دست به هر کاری بزند؛ 90 دقیقه فحاشی ناموسی و پرت کردن آجر که چیزی نیست! مجریان صداوسیما که عوض به چالش کشیدن مقامات و مطالبه آینده، رفاه، شغل، امنیت، تفریح برای مردم مدام تاکید کردند «مردم! شما دلخوشی دیگری جز فوتبال ندارید» میتوانند امروز به هواداران سرخابی یا باقی تیمها بگویند فوتبال را جدی نگیرید؟ میتوانند به آنها بگویند فوتبال فقط یک بازی ساده است؟
آیا قرار است همه این موارد فراموش شود و فقط رفتار زشت تعداد زیادی از هواداران باقی بماند؟ قرار است سریع نتیجه بگیریم حتما به خاطر کارهای بیرانوند بوده که بازی پرسپولیس به تراکتور به خشونت کشیده شد؟ آیا قرار است بار دیگر خودمان را گول بزنیم و به جای پرداختن به علتها دنبال معلول برویم؟
-
چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۸:۴۷
-
۱۲ بازديد
-
-
پیام ویژه
لینک کوتاه:
https://www.payamevijeh.ir/Fa/News/1558508/