بزرگنمايي:

پیام ویژه - اعتماد / دختر نوجوانی که با طراحی نقشه خودربایی، قصد اخاذی از خانواده‌اش را داشت تا با پسر مورد علاقه‌اش ازدواج کند، دستگیر شد.
مرد تاجری چند روز پیش همراه همسرش به اداره پلیس آگاهی مراجعه کرد و از ناپدید شدن دختر 14 ساله‌اش خبر داد و گفت: احتمال می‌دهیم فرزانه از خانه فرار کرده باشد. این اواخر متوجه تماس‌های مشکوکش شده بودیم و چند بار با او صحبت کردیم و تذکر دادیم، اما الان ناپدید شده است.

با طرح موضوع از سوی زوج جوان، تحقیقات کارآگاهان پلیس در یکی از شهرستان‌های شمال کشور آغاز شد. هنوز 24 ساعت از گزارش ناپدید شدن فرزانه نگذشته بود که مرد تاجر بار دیگر به پلیس مراجعه کرد تا سرنخی در اختیار ماموران قرار دهد. او زمانی که مقابل افسر پرونده نشست، گفت: نیمه‌شب از تلفن همراه دخترم به صورت اینترنتی با من تماس گرفتند. فرزانه پشت خط تلفن بود، او گریه می‌کرد و با التماس از من خواست هرچه آدم‌ربایان می‌خواهند برایشان فراهم کنم. بعد تماس قطع شد و هرچه تلاش کردم با تلفن دخترم تماس بگیرم، گوشی او خاموش بود اما ساعتی بعد دوباره تماسی از گوشی دخترم گرفته شد و به من گفتند برای آزادی او باید 10 هزار دلار پرداخت کنیم. صدایی که با من تماس گرفته شده بود، انگار دستکاری شده بود، چون شبیه صدای‌هایی بود که در فیلم‌ها نشان می‌دهند.
با طرح این موضوع و قوت گرفتن فرضیه آدم‌ربایی، کارآگاهان به خانواده دختر ربوده‌شده، آموزش‌های لازم را دادند تا در صورت تماس گروگانگیران، این بار وارد مذاکره شوند. در این مدت هم صداهایی از فرزانه برای خانواده‌اش ارسال می‌شد که از شکنجه‌اش از سوی آدم‌ربایان خبر می‌داد.
در حالی که مدارک و شواهد حکایت از ربوده شدن دختر نوجوان داشت، سه روز پس از شروع ماجرا، یکی از دوستان فرزانه که از ماجرا خبر داشت پیش پلیس رفت تا پشت پرده ماجرا فاش کند. او گفت: فرزانه ربوده نشده، بلکه با پسر مورد علاقه‌اش به تهران رفته است. چون خانواده‌اش اجازه نمی‌دادند با آن پسر که امیر نام دارد، ازدواج کند‌، چنین سناریویی را طراحی کرد تا پولی به دست بیاورند و با هم زندگی کنند.
با اطلاعات جدیدی که در اختیار ماموران قرار گرفته بود، خیلی زود امیر شناسایی شد و کارآگاهان با نیابت قضایی راهی تهران شدند. کارآگاهان امیر را در کارگاه تولیدی مبل شناسایی کردند. پسر 24 ساله پس از دستگیری گفت: با فرزانه در اپلیکیشن ایرانی روبیکا آشنا شدم و بعد از مدتی به هم علاقه‌مند شدیم. تصمیم داشتم به خواستگاری او بروم اما فرزانه مخالفت کرد و گفت به دو دلیل پدرش راضی به این ازدواج نمی‌شود، اول اینکه، من کارگر بودم و فرزانه دختر تاجر و وضع مالی خانواده‌هایمان خیلی با هم فرق داشت. دوم اینکه، پدرش دوست داشت او با فامیل ازدواج کند و نمی‌خواست دخترش را به غریبه بدهد.
این جوان دامه داد: با وجود مخالفت پدر فرزانه، من و او به هم علاقه‌مند شده بودیم، برای همین تصمیم به فرار گرفتیم اما فرار بدون پول به درد نمی‌خورد. به همین خاطر او نقشه ربودن خودش کشید تا از خانواده‌اش اخاذی کند. وقتی با خانواده‌اش صحبت می‌کرد صدایی شبیه گریه درمی‌آورد تا آنها باور کنند که ربوده شده است. در حال حاضر هم فرزانه نزد خانواده من در شهرستان است و قرار بود با به دست آمدن پول، برای خودمان زندگی جدیدمان را شروع کنیم.
با اعتراف پسر 24 ساله، محل نگهداری فرزانه شناسایی و دختر نوجوان نزد خانواده‌اش برگردانده شد تا تحقیقات از او و امیر ادامه یابد.